ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

مخالفت با اعتراض عریان: نگران از چه؟

 

 

 

ناصر اصغرى

 


آكسیون اعتراض عریان مریم نمازی و رفقایش، آمینه صبویی، علیا ماجده المهدی، سولماز وكیلپور، مریم رسول و صفیه لبدیی، مقابل موزه لوور در پاریس مخالفتهایی را به دنبال داشته كه جا دارد به بعضی از این مخالفتها بپردازیم. من بنوبه خود از مریم نمازی و رفقایش دفاع كردم و تقریبا همه دلائل مخالفین را، از اسلامیون تا ملیون تا سكولارها و چپ های سنت گرا تا دوستانی كه نگرانی شان از سر دلسوزی بود را دنبال كرده و درباره آنها فكر و تعمق كرده ام.

 

بدن زن در همه مذاهب یكتاپرست منبع شر است. بر همین اساس لخت شدن زن گناهی كبیره است كه در همه این مذاهب جرمی نابخشودنی است. اما سنگینی "شرم" لخت شدن فقط بر ذهن مذهبی ها سنگینی نمی‌كند. بر ذهن چپها و سكولارهایی هم سنگینی می‌كند كه چپگرائی و سكولاریسمشان هنوز یك پا در این مذاهب یكتاپرست دارد. بعضی ها از لج ضدیتشان با شخص مریم نمازی و حزبی كه او عضوش هست به آن ور موضعگیری افتادند. تفكیك مواضع مخالفین دو كمپ راست و چپ مشكل شد. این جماعت ظاهرا بریده از مذاهب یكتاپرست، این مدت نشان دادند كه تا عمق وجودشان فارغ التحصیلان این مذاهب هستند. نشان دادند كه دوستی شان با زن تا چه حد دروغین است. از بدترین الفاظ ضد زن و مردسالار برای توصیف اعتراض مریم نمازی و رفقایش استفاده كردند.

 

اعتراض به چه؟
این اعتراض (عریان) به مناسبت ٨ مارس، روز جهانی زن و در اعتراض به بیحقوقی زنان در كشورهای اسلام زده مثل ایران، مصر، تونس، افغانستان، عربستان و غیره بود. اعتراض به اسلام، اعتراض به خشن ترین وجه كنترل بر بدن زن، اعتراض به زن كشی است. در اسلام و به تبع آن در كشورهای اسلام زده و حتی بدتر، كشورهایی كه اسلام سیاسی در فرمتهای مختلف و متفاوتی آنجاها در حكومت است، زن در بهترین حالتش نصف مرد است. حق طلاق با مرد است. حق مسافرت بدون همراهی با مرد را ندارد. زن آیده آل زنی است كه مطیع قوانین اسلامی و مطیع مردان خانواده باشد. بقول مریم نمازی، زن لخت و اعتراض عریان، آنتی تز مطیع و كنترل كردن زنان در جوامع اسلام زده است.

پیام این اعتراض را خود جمهوری اسلامی بهتر از همه گرفت. سایت "باشگاه خبرنگاران" كه سایت صدا و سیمای جمهوری اسلامی است، در خصوص این اعتراض نوشت: "نمایش اندام جنسی شیوه جدید مبارزه علیه کشورهای دارای جمعیت مسلمان و حکومتهای اسلامی است، البته این شیوه مبارزاتی توسط ضدانقلاب خارج نشین برای اولین بار در کنفرانس برلین به کار گرفته شد! پس از آن تا مدتها شاهد چنین اقدامی نبودیم تا اینکه انقلاب مصر و ماجرای ماجده علیا المهدی پیش آمد و پس از آن اقدام زننده گلشیفته فراهانی ...". جای دیگری می‌نویسد: "بدن نمایی [عریان کردن] نسبت به سایر روش ها شیوه مبارزاتی جدیدی محسوب می شود، اگرچه بدن نمایی در برخی از کشورهای دنیا با هدف حمایت از حقوق زنان صورت می پذیرد اما چنین شیوه ای در کشورهای دارای جمعیت مسلمان با اهداف کاملا سیاسی انجام می‌پذیرد که مهمترین آن نمایش ناخوشنودی و نارضایتی زنان مسلمان از اسلام و حکومت اسلامی است. به همین منظور گسترده ترین بازتاب رسانه‌ای از بدن نمایی در مورد ماجده علیا الهدی صورت پذیرفت که سرآغاز حرکت‌های اینچنینی در دیگر کشورها شد." (به نقل از شهلا دانشفر: "اعتراض عریان و چالش رژیم اسلامی") و درست از همان روزی كه اولین بار علیا ماجده المهدی از مصر در اعتراض به وحشی گری اسلامیون لخت شد، اعتراض مریم نمازی و آمینه صبویی و دیگرانی هم كه به این شیوه اعتراض كرده اند همین بوده: اعتراض به بیحقوقی زنان كشورهای اسلام زده و جلب توجه به وضعیت این زنان!

 

ناهنجاری اعتراض عریان
كسانی كه خود را چپ نخواندند و لباس چپشان مشكلی برایشان در خودسانسوری ایجاد نكرد، رك و پوست كنده گفتند كه این اعتراض ناهنجار است و خط قرمزها را رد كرده است. شهرام همایون شاید نمونه تیپیك ناسیونالیسم ایرانی باشد كه از همه چیز به نام "ایران"، از آب و خاك و اسمش گرفته تا بادهایی كه آنجا در حركتند، برای خودش دكان باز كرده است. او در واكنش به اعتراض مریم نمازی و رفقایش در یكی از برنامه های تلویزیونی اش می گوید: "برهنه کردن بدن و اقدام به اینگونه کارها مردم را وحشت زده میکند. چون مردم ایران برای خودشان و خانواده هایشان خط قرمزهایی را دارند و اگر قرار باشد در مقابل حجاب اینگونه اقداماتی صورت بگیرد چه بسا برخی ترجیح بدهند همان حجاب را داشته باشند." من این نقل قول از شهرام همایون را در چندین سایت جمهوری اسلامی و درست به دلیل اینكه همسو با اهداف این رژیم زن كش است، پیدا كردم.


شهرام همایون هیچ دلیل و بهانه تئوریك و طبقاتی ای نیاورد و رك و پوست كنده از عبور مریم و رفقایش از "خط قرمز"ها گلایه كرد. اما كسانی كه لباس چپ پوشیده‌اند، "كارگری نیست"، "طبقاتی نیست"، "بسیج نمی كند"، "كمكی به رهائی زن نمی كند"، "مشكل زنان ایران برهنگی نیست" و غیره را به كمك طلبیدند كه شب آسوده سر بر بالین بگذارند. اگر شهرام همایون صریحا از شكستن تابوها ابراز ناخشنودی كرد، همایونهای لباس چپ پوشیده نتوانستند عملا از او فاصله بگیرند. مثل شهرام همایون و مذهبی های یكتاپرست هم، نتوانستند این واقعیت ساده را برای خود حل و حلاجی كنند كه آلت تناسلی زنان و مردان هم، بدور از تابوهای مذهبی و سنتی، چیزی جز اعضایی از بدن انسان نیستند! وقتی كه بدن لخت زن را دیدند، تنها چیزی را كه توانستند در بین این همه مسائل مطرح شده ببینند، آلت تناسلی زنان و قباحت این كار بود. اعتراض به سركوب زنان، بیحقوقی زنان، نفس اعتراض و غیره، حاشیه ای شد.

 

برای این جماعت اعتراض عریان ناهنجار است و غیرقابل حمایت، برای اینكه این زنان لباس بر تن نداشتند! این پایه تمام استدلالات این جماعت است كه قرار است جامعه رهائی اش را در وجود و ایده های آنها جستجو كند!

 

خدشه دار شدن وجدان مسلمانان
از همان ابتدا واكنش مسلمانان و بخصوص آن طیف از اسلامیونی كه كنترل بر بدن زن ابزار قدرت آنهاست قابل پیش بینی بود. مسلمانانی در هند یكی از روزنامه هایی را كه خبر اعتراض عریان ٨ مارس پاریس را همراه با عكس آن منتشر كرده بود آتش زدند.

 

یكی از سایتهای جمهوری اسلامی تیتر مطلب خود را "هرزگانی که به اسم مبارزه سیاسی برهنه می شوند" گذاشته بود. كسانی از این صحبت كردند كه "جواب كودكانمان را چه بدهیم كه با به نمایش گذاشتن بدن لختشان، همه اخلاقیات را زیر پا گذاشته اند". و البته همه می دانیم كه چه فتواهائی را بر علیه علیا ماجده المهدی و آمینه تایلر صبویی صادر كردند و چه تهدیدهایی به جان آنها شد.

 

سایت دیگری از جمهوری اسلامی به نام "خبرنو" می نویسد: "این زنان ایرانی در اروپا با برهنه کردن اندام خود و شعارهای هنجار شکن قصد داشتند که به نقض حقوق زنان در داخل ایران اعتراض نمایند. البته حقوقی که اینگونه زنان از آن صحبت میکنند بیشتر مربوط به آزادی بدون قید و شرط جنسی در متن جامعه است. یعنی ارتباط نامشروع با هر کس و همچنین همجنسگرایی و همجنس بازی." همین مقاله مندرج در آن سایت را اگر كسی ترجمه كند و به دفاتر اداره صدور ویزای كشورهای اروپائی بفرستد، بخاطر ابراز تنفر بر علیه زنان و همجنسگرایان از صدور ویزا به مسئولین آنها خودداری خواهد شد. بعید به نظر می رسد كه حتی پاپ فرانسیس هم امروزه علنا اینچنین درباره رابطه آزاد جنسی افراد حرف بزند. اما وقتی كه تعدادی زن به این روابط و این مذهب و این دست درازی به حق و حقوق زنان اعتراض می كنند، اولین كسانی كه این اعتراض را محكوم می كنند، از صف كسانی است كه ظاهرا قرار بود خود جلوی صف معترضین به بیحقوقی زنان باشند.

 

اعتراض عریان و هرزگی
باید اذعان كرد كه بخش وسیعی از مخالفین مریم نمازی و رفقایش نگاهی مردسالارانه ضدزن به این موضوع دارند. منظورم این است كه در این اعتراض، آنچه كه توجه شان را جلب كرد نه اعتراض به بیحقوقی زنان در ایران و مصر و غیره، بلكه همچنانكه بالاتر هم اشاره كردم، آلت تناسلی این زنان بود. یكی از اینها كه به كمپ چپ سنت پرست تعلق دارد، رسما روی دیوار فیسبوكش نوشته بود كه اینها "فاحشه" هستند و بعد با تمسخر كه یك "ههههه" هم به دنبال داشت، نوشته بود كه "حداقل موهای زائد دور آلت تناسلی شان را می تراشیدند كه آبروریزی نشود." تعدادی اصرار دارند اعتراض عریان را پورنوگرافی معرفی كنند. می گویند چون "تقویم برهنگی" به فروش می رسد، پس این همان پورن است.

من اینجا قصد استدلال آوردن اینكه مخالفت این مخالفین چقدر پوچ و الكی است را ندارم؛ منتها می خواهم به خواننده بگویم كه اینكه خود مریم نمازی و رفقایش در مصاحبه های بعدی حول اعتراضشان چه گفتند، برای این طیف از مخالفین ثانوی است. مهم تفسیر و مخالفت خودشان است. و آنگاه كه كسی با اینها بحث می كند، از "نمایش سكس" و "نمایش برهنگی" ابراز دلخوری می كنند. بقول حبیب بكتاش: "انسانهای شریف و آزادیخواه در اعتراض عریان زنان تلاش برای آزادی زن و برابری زن و مرد و مبارزه علیه مذهب و سنت و اخلاقیات طبقه حاکم را می بینند، شما هم آلت تناسلی را می بینید."

 

استفاده سیاسی از اعتراض زنان موقوف!
در حق كسانی كه از حق زنان در انتخاب و نوع لباس دفاع كردند، نباید ظلمی كرد. كم هم نبودند. همه آن چپهایی كه روزی راهشان به دفاتر و جلساتی از حزب كمونیست كارگری افتاده بود، از حق آزادی زنان در انتخاب لباس خودشان دفاع كردند. یكی از اینها در میزگردی می گفت كه از حق مریم نمازی و دوستانش دفاع می كند، اما وقتی كه این مسئله مورد استفاده سیاسی قرار می گیرد، دیگر قابل دفاع و حمایت نیست. حال وقتی كه طرز صحبت كردن در كشورهای اسلام زده سیاسی است، وقتی كه سوار شدن اتوبوس سیاسی است، وقتی كه وارد و خارج شدن از توالت در این كشورها با قوانین اسلامی شان سیاسی است، دفاع از حقوق زن با اعتراض عریان نباید سیاسی باشد!؟ واقعا سیاست گریزی در بین تعدادی از سیاسیون چه مرزهایی را درنوردیده است؟


یكی دیگر در میزگرد دیگری می گفت كه از حق زنان در انتخاب نوع پوشش دفاع می كند، اما از آنجا كه مریم نمازی عضو حزب كمونیست كارگری است و این حزب نهادی دارد به اسم "اكس مسلم" و از حقوق بشر دفاع می كند، اعتراض مریم قابل دفاع و حمایت نیست. این تیپ مخالفین هم مشكلشان را خود بیان می كنند. مشكل بیحقوقی زن و اعتراض به این بیحقوقی زنان كوچكترین جائی در سیاستهایشان را اشغال نمی كند. مشغله اینها ضدیت با حزب كمونیست كارگری است. موضعگیریهای اینچنینی من را یاد اعتراضات سال ٨٨ می اندازد. وقتی كه اعتراضات میلیونی توده های معترض جمهوری اسلامی را تا دو قدمی سرنگونی برده بود، سایت "ایران امروز" متعلق به فرخ نگهدار، سلسله مقالاتی را از نویسنده ای را منتشر كرد كه در آن استدلال شده بود از آنجا كه نیروهایی كه امكان گرفتن قدرت دولتی بدنبال این اعتراضات را دارند، یكی از سه نیروی حزب كمونیست كارگری، مجاهدین خلق و سلطنت طلبان خواهند بود. و نتیجه می گیرد كه از آنجا كه وی هر سه تای از این جریانات را بدتر از جمهوری اسلامی میداند، در نتیجه ترجیح می دهد كه در كنار جمهوری اسلامی بایستد. این نوع سیاست كردن، آخر و عاقبت خوشی ندارد.

 

یكی دیگر از مخالفین گفته است: "اگر بشیوه فردی صورت می گرفت و پای حزبی به میان نمی آمد، این جار و جنجال را بدنبال نداشت." اعتراض، چه در اتوبوس و تاكسی ها و چه در كارخانجات، مدارس و دانشگاههای ایران به وفور یافت می شوند. تا زمانی كه این اعتراضات صنفی و یا غر و لندهایی بیش نیستند، جمهوری اسلامی هم با آنها كنار می آید و گاها همین نوع اعتراضات در گفتارهایی از مسئولین جمهوری اسلامی هم بازتاب می یابند؛ اما زمانی كه پای اعتراضی متحدانه و سازمان یافته در میان است و یا بوئی از حزبی بودن فعالی از آنها می آید، دیگر گذر از همه خط قرمزهاست. اگر كوچكترین تلاشی برای متحزب شدن از كسی سر بزند، جرمش نابخشودنی است. برایش صدها نوع پاپوش می دوزند. سیاست گریزی و به تبع آن تحزب گریزی، پاشنه آشیل مخالفین این تیپی است.

 

آیا مشكل زنان ایران برهنگی است؟
مخالفینی خرده گرفته اند كه مگر مشكل زنان ایران برهنگی است؟ نه نیست. مشكل زنان ایران زن بودنشان است. بقول مریم نمازی، وقتی زن بودن یک جرم است. جمهوری اسلامی تا آنجا پیش رفته كه حتی اجزا بدن زن را به مشكل زن بودن افزوده است. اگر در جوامعی به مفاهیم ذهنی روی میاورند و میگویند "زن كم هوش" است و زنان در مقابل با مدارك تحصلیشان میتوانند ثابت كنند چیزی از هوش مردان كم ندارند٬ در جوامع اسلام زده و خصوصا ایران٬ صرف بدن زن برای تبعیض به او كافیست. جمهوری اسلامی با موی سر٬ با لب٬ پا٬ دست٬ ساق٬ زانو٬ صورت٬ چشم و سینه هم مشكل دارد و برایش قوانین درست كرده است. پوشیدن روسری و مانتو و زلزله خیز بودن سینه و ... است كه جمهوری اسلامی بطور اخص ضد زن بودنش را بصورت روزمره با نهی منكر باجرا در میاورد. پس اتفاقا صرف بدن زن در جمهوری اسلامی كافی است كه روزمره او را مجازات كند. تقابل با آن عریان شدن به درجات مختلف است. و اینكار اتفاقا روزمره انجام میشود. زنی كه روسری را تا جای ممكن پس میزند٬ آستین را تا آنجا كه میتواند بالا میزند٬ صورت را آرایش میكند٬ شلوار تنگ میپوشد نیز با بدن خود اعتراض میكند. از منظر جمهوری اسلامی تمام این اشكال نیز "اعتراض عریان" است. اعتراض محض عریان (لخت مادرزاد) توسط آوانگاردها صورت میگیرد. در غرب نیز اعتراض عریان توسط بخش كوچكی از جامعه انجام شد. اما معنای آن ابدا این نیست كه تنها بخش كوچكی از جامعه عریان میشوند. خیر! وقتی حق عریان شدن برسمیت شناخته شد٬ نودیست هم میتواند یك ابراز عملی پیدا كند. تاپ لس شدن زن در كنار ساحل یا وسط پارك٬ یا كنار خیابان را مردم عادی انجام میدهند.

 

اعتراض عریان و مبارزه طبقاتی
كسانی مخالفت كرده اند كه اعتراض عریان مبارزه طبقاتی نیست و یا كمكی به مبارزه طبقاتی نمی كند. اگر منظور از "مبارزه طبقاتی" آن كاریكاتور رایج روبرو شدن كارگر و سرمایه دار در كارخانه است، درست است اعتراض عریان مبارزه طبقاتی نیست. نه تنها اعتراض عریان در این تصویر مبارزه طبقاتی نیست، بلكه بسیاری از جنگ و گریزهای دیگری هم كه روزانه در آن جامعه در حال اتفاق افتادن هستند نیز "مبارزه طبقاتی" نیستند. اما اگر منظور از مبارزه طبقاتی، مبارزه طبقات در تمام شئون و زوایای زندگی با همدیگر است (آنطور كه ماركس در مقدمه "سهمی در نقد اقتصاد سیاسی" می گوید)، اتفاقا اعتراض عریان در قلب مبارزه طبقاتی قرار دارد. اعتراض عریان به بیحقوقی همه جانبه زنان اعتراض دارد. اگر این اعتراض بتواند توجه جهان را به این همه بی‌حقوقی زنان در ایران و مصر و تونس و پاكستان و افغانستان جلب كند، بند اسارت كل آن جوامع را از دست خون آشامان آن مملكت سست كرده است. مگر نه این است كه اگر زن دارای حقوقی برابر با مردان باشد، همان مردان كارگر در مبارزه اشان با سرمایه داران و كارفرمایان قدرتمندتر خواهند بود؟

 

با این همه شركت كنندگان در اعتراض عریان ادعا نكرده اند كه با این آكسیون دارند سلطه سرمایه داری و جامعه طبقاتی را برمی اندازند. كسی كه دو مطلب درباره مبارزه طبقاتی خوانده و در آن تعمق كرده باشد، خوب می داند كه مبارزه طبقاتی فونكسیونهای پیچیده ای دارد كه هر اعتراض در جامعه می تواند در خدمت مبارزه طبقاتی، چه مثبت و چه منفی، عمل كند. اما كسانی بودند و زیاد هم بودند كه ادعا كردند این آكسیون به این دلیل به نفع مبارزه طبقاتی نیست كه جمهوری اسلامی بهانه پیدا می كند تا جامعه را سركوب كند. بعضا از كلمه "پرواكاسیون" استفاده كردند. اینها اما به نظر می آید این را از یاد برده اند كه جمهوری اسلامی هرگز احتیاج به بهانه ای نداشته است كه جامعه را سركوب كند. زن را سركوب می كند صرفا بخاطر اینكه زن است و در كتابهای مقدسش زن انسان به حساب نمی آید. بهانه های طرفداران كاریكاتور مبارزه طبقاتی یكی از دیگری پوچ ترند.

 

آیا اعتراض عریان بورژوائی است؟ بورژوائی بودن یا نبودن را موضوع تعیین نمیكند٬ شركت كننده در آن موضوع تعیین میكند. اگر حق عریان شدن را كمونیستها در جامعه تثبیت كنند٬ این میشود حقی كه توسط جنبش كارگری به تثبیت رسیده است. اگر آنرا صادق هدایت ها تثبیت كنند میشود حقی كه جنبش بورژوائی در جامعه تثبیت كرده. اما میشود پرسید حق عریان شدن یك خواست سوسیالیستی است یا بورژوائی؟ برای جواب به این سوال باید معیارها را روشن كرد. آیا حقوق كودكان٬ پناهندگان٬ زنان٬ سالمندان٬ معلولین و غیره حقوقی بورژوائی هستند یا كارگری و سوسیالیستی؟ اگر معیار اقتصاد باشد٬ هیچیك از این كاتگوریها به اقتصاد ربط (مستقیم) ندارند و در نتیجه نه بورژوائی هستند و نه كارگری! جواب در نتیجه در این سطح نمیتواند پاسخ بگیرد. باید در سطح عامتری به آن جواب داد. وجه مشترك تمام كاتگوریهای بالا٬ انسان بودن آنها است. سوسیالیسم وقتی از سطح كارگر انتزاع كرد به انسان و انسانیت میرسد. این حقوق در جامعه سوسیالیستی مفروضند چون در آن جامعه انسانها اساسا به گروههای مختلف تقسیم نمیشوند. لفظ "حقوق" لفظی است كه در جوامع بورژوائی كاربرد دارد٬ جائی كه انسان اول به كاتگوریهای مختلف تقسیم میشود و سپس "حقوقی" در یك بالانس قدرت به افراد شامل آن كاتگوری تعلق میگیرد٬ حقوقی مدنی. بنابراین "حق عریان شدن" را میتوان به این شكل بیان كرد٬ حقی در جامعه بورژوائی كه میتواند توسط جنبش سوسیالیستی از طریق مبارزه٬ از جمله از طریق اعتراض عریان تثبیت كرد. اما از این حدیث كه بگذریم٬ اگر فرضا صادق هدایت مبتكر اعتراض عریان بود٬ أیا كمونیستها باید آنرا پیف پیف میكردند؟ به نظر من باید از آن حمایت میكردند و اتفاقا سعی میكردند خود نیز سخنگوی آن باشند.

 

از زاویه دیگر هم این اعتراض نمی تواند بورژوائی باشد. اتفاقا اعتراضی بوده به دست درازی دول بورژوائی به جسم و جان و زندگی و آینده انسان زحمتكش. اگر اعتراض به تخریب محیط زیست كه بسیار زیاد با اعتراض عریان به پیش رفته؛ اگر اعتراض به جنگ كه بعضا با اعتراض عریان صورت گرفته؛ اگر اعتراض به قوانین ضدانسانی پناهندگی، كه گاها با اعتراض عریان به پیش رفته بورژوائی اند، اعتراض مریم نمازی و رفقایش به بیحقوقی زن در كشورهای اسلام زده هم بورژوائی است. كسی كه ادعا می كند این عرصه ها عرصه های بورژوائی هستند، فقط درك نازل خود از اعتراض "كارگری" و "بورژوائی" را به نمایش گذاشته است. و كسی كه عرصه های "بورژوائی" و "كارگری" را اینچنین می سنجد، جنگ "بورژوا" و "كارگر" در ذهنیتش در خیابان و در زندگی واقعی و حقیقی نیست؛ در كتابهایش است كه قهرمانانش را هم فقط خودش می شناسد.

 

كسانی هم گفتند كه این اعتراض كارگری نیست. هیچ جا ادعا نشد كه این اعتراض بخاطر عدم پرداخت دستمزدها، به سطح پائین دستمزدها، به ناامنی محیط كار، به سركوب تشكلهای كارگری و دیگر مسائلی كه سنتا در چهارچوب "مسائل كارگری" هستند، سازمان داده شده است. همه بهانه های "طبقاتی نیست"، "كمونیستی نیست"، "كارگری نیست"، "بوژوائی است"، و غیره تفاسیری بودند كه كسانی كه كناری نشسته و هیچگونه تأثیری در هیچ گوشه ای از زندگی هیچ كارگر و زنی ندارند بار این اعتراض كردند. بقول نادر بكتاش، این اعتراض عظیمی بود كه دنیا را لرزاند و در تاریخ همانند بزرگترین وقایع تاریخ بشری ثبت شد. هیچ كسی به اندازه كارگران در كشورهای اسلام زده از شل شدن بند اسارت زنان در این كشورها نفع نخواهد برد. و این اعتراض درست به همین منظور سازمان داده شد و فقط كارگران قدر واقعی آن را می دانند.

 

اعتراض عریان، مبارزه كمونیستی و بسیج توده ها
در میان كسانی كه در مورد آكسیون مریم نمازی و دوستانش در ٨ مارس پاریس اظهار نظر كرده اند، چند تن هم "اجرائی نبودن این روش مبارزه" را بهانه كرده و گفتند چون این روش از مبارزه نمی تواند اجرائی بشود، قابل حمایت و كمونیستی هم نیست. به كمونیستی بودن این شیوه از اعتراض بعدا می پردازم، ولی لازم است بحث را ببریم سر جای اصلی اش و به حواشی نپردازیم. هیچ جائی نه مریم و نه كسانی كه از او حمایت و دفاع كرده اند بحثی در مورد اجرائی بودن این روش و شیوه از مبارزه و اعتراض نكرده‌اند. شدن یا نشدنش مورد بحث قرار نگرفته است. اعتراض عریان، تنها یك حلقه از اعتراض بسیار وسیع زنان و كارگران در آن جامعه به بیحقوقی زنان است. اگر مریم و علیا و آمینه عریان می شوند، تعدادی دیگر راهبندان می كنند. اگر سوفیا و سولماز عریان می شوند، بخش وسیعتری در تظاهراتهای میلیونی مثل سال ٨٨ شركت می كنند. در نتیجه اگر كسی به اعتراض مریم و رفقایش اعتراض دارد، نمی تواند همانجا توقف كند. ناچارا در برابر اعتراض زنان به بیحقوقی خواهد ایستاد.

 

دیگر اینكه این تیپ مخالفین به نظر من نكته اصلی بحث را و به نظر من عمدا دور زده و آن هم اینكه مریم و رفقایش به این اعتراض دارند كه در جوامع اسلام زده بدن زن بعنوان عامل شر در اختیار و كنترل مرد خانواده و مشخصا در ایران، زن با كنترل دولتی بر بدنش جزو انسان بحساب نمی آید. به نظر من حتی مهم است كه روی این مسئله تعمق كرد كه این اعتراض در روز جهانی زن و به بی حقوقی زنان در جوامع اسلام زده، اشاره دارد. نه مریم و نه هیچ كس دیگری كه در تاریخ اعتراض عریان كرده، خواستش لخت شدن جامعه و مخاطبینش بوده. شنیدن اینگونه استدلالات این تیپ مخالفین آدم را بیشتر معتجب می كند.

 

همینهایی كه گفته اند این اعتراض اجرایی نیست، می گویند عریان شدن گرچه نوعی اعتراض بر علیه پوشش اجباریست ولی یك شیوه كمونیستی نیست. دلیلش هم این است كه نمی تواند ظرفی برای یك مبارزه توده ای باشد. اصلا "شیوه مبارزه كمونیستی" چه هست؟ چه كسی اینها را تعریف كرده كه ما خبر نداریم. اگر اصولی هست كه ما هم مثل مذهبی ها حق نداریم از آنها عدول كنیم، لطفا كسی این اصول را یك جائی بنویسد تا خوانندگان مطلع شوند. اما تا آن زمان، من می توانم ٢٠ كمونیست شناخته شده اسم ببرم كه هر یكی برای خودش یك "شیوه مبارزه" را تعریف كرده است. از محاصره شهرها توسط دهات، تا سازماندهی شوراها، تا جنگ چریكی چند نفره، تا جنگ پارتیزانی توده ای، تا شركت در انتخابات و غیره و غیره. مریم نمازی عضو حزب كمونیست كارگری است و این حزب شیوه بسیج توده ها را تعریف كرده است. علیا ماجده المهدی هم كه در این اعتراض بود، حتما عضو حزبی است و آن حزب هم شیوه خاص خودش را برای بسیج توده ها دارد. سولماز وكیلپور هم همینطور، آمینه صبویی هم همینطور! می خواهم بگویم كه این بحثهایی كه مخالفین این تیپی می آورند كه كل ماجرا را نفی كنند، هیچگونه ربطی به خود موضوع ندارند. موضوع جلب كردن توجه جامعه جهانی به وضعیت زنان در جوامع اسلام زده است!

 

نكته دیگر درباره "شیوه كمونیستی بودن" این است كه زن در آن جامعه انسان بحساب نمی آید. همچنانكه بالاتر اشاره كردم، اگر بر فرض مثال یك غیركمونیستی بلند شود و توجه جهان را به بیحقوقی زن در آن جوامع جلب كند، چرا باید یك آدم ضد مذهبی و سوسیالیست را ناراحت كند! زنی كه امروز زندگی اش تباه است و هیچگونه حقی، از جمله حق طلاق، حق انتخاب همسر، حق انتخاب نوع پوشش و غیره را ندارد، چرا باید برایش چرتكه های اسارتبار دیگری انداخت؟

 

یكی دیگر از این مخالفین می گوید: "این شورش انفرادی و آنارشیستی یک روشنفکر انقلابی است که بیش از همه نشانه عجز او در بسیج توده ایست." اگر ایشان به اعتراض این رفقا توجه می كرد كه چرا اعتراض كردند و چرا به این شكل اعتراض كردند، لازم نبود كه مسئله "بسیج توده ها" را وارد این بحث بكند. هر سوسیالیستی كه در دو آكسیون عملی شركت كرده باشد می داند كه بسیج توده ها كاری نیست كه دلبخواهی بشود انجامش داد! كدام كمونیست است ـ از جمله مریم نمازی ـ كه نخواهد توده ها را برای خلاصی از این وضعیت بسیج كند؟! اما اگر كسی اعتراضی بكند و یك موضوع خاصی را بخواهد به خانه مردم هر چه بیشتری ببرد كه اكنون مشغله تمام فعالین سیاسی، در هر دو كمپ راست و چپ هم شده است، این اگر در نوع خودش یك نوع بسیج توده ها نیست، پس چیست؟

 

همین مخالفی كه نقل قول بالا از وی آمد در بخش دیگری از بحثش می گوید: "اعتراض عریان عملی است برای جلب نظر دیگران". آیا نظر دیگران را به اعتراض به بیحقوقی میلیونها زن در ایران، مصر، تونس، افغانستان، عربستان و پاكستان و غیره جلب كردن عملی ناشایست و غیركمونیستی است؟ صمیمانه می خواهم كه مخالف ما به این موضوع فكر كند و استدلال بهتری بیاورد.

 

زنان شجاع، زنان ترسو
یكی از مخالفین اعتراض عریان، كه به نظر می رسد در یك سراشیبی تندی ترمز بریده می گوید: "لخت شدن در قلب اروپا و تحت محافظت پلیس فرانسه و انگلیس كه شجاعت نمی خواهد. اگر درست می گویند بروند در ایران لخت شوند." با همین زمختی بیان كرده است. قصدم نقد و جواب دادن این گفته نیست، اما واقعا طرف باید چقدر خودش را خلع سلاح شده ببیند كه به پوسیده و زنگ زده ترین سلاحها متوسل شود؟

 

از مسخره كردن اعتراض عریان آمنیه صبویی و علیا ماجده المهدی، كه از دست آدمكشان اسلامی در تونس و مصر جان سالم بدر برده و در كنار مریم نمازی و رفقای عزیز دیگرش با كثیف ترین هجمه های اسلامی و مردسالار روبرو شدند و آنها را ترسو خطاب كردن، فقط باید عكس گرفت و در روز خودش به كل جامعه نشان داد كه چه كسانی تحت نام دفاع از آزادی و حق زن، چگونه و با چه كسانی همصدا شدند؟

 

سو استفاده از بدن زن و كالا شدن آن در اعتراض عریان
مخالفینی ادعا كردند كه اعتراض عریان از بدن زن استفاده ناروا كرده است. گفتند كه بدن زن اینجا هم كالا شده است. بهانه هائی پوچ.

كسی كه ادعا می كند بدن زن مورد استفاده قرار گرفته، منظورش از بدن زن عریان بودن آن است. وگرنه وقتی كه دست زن و صورتش بیرون است و به خشونت پلیس و ناچیز بودن دستمزدها اعتراض می كند كسی مخالفتی نمی كند. در یك روز خاص بیش از ٣٠٠ میلیون زن، با لباسهای مختلف و رنگارنگ و بعضا نیمه برهنه هم و با در دست داشتن پلاكاردهایی به تجاوز به زنان و بیحقوقی مختلف دیگر اعتراض می كنند و متحدانه مورد حمایت همه فعالین آزادی زن هم قرار می گیرند. این مسئله ظاهرا اوكی است. منظور مخالفین ما از آن استدلالشان عریان به خیابان آمدن است. اگر این وحشت از آلت تناسلی زن، همانند علم الهدی نیست، پس چیست؟

 

كالا شدن یعنی چه؟ بالاخره كالا باید خرید و فروش بشود. كسی كه به اعتراض عریان ـ و اینجا كلمه كلیدی "اعتراض" است ـ می گوید خرید و فروش سكس، دارد اعلام می كند كه بدن زن، یعنی سكس زن!

 

بهانه هایی برای بهانه گیری
یكی از مخالفین اعتراض عریان می گوید: "اعتراض یا نمایش زنان برهنه قرار است چه چیز خوبی به جنبش آزادی زن، به آگاهی اش، به سازماندهی اش اضافه کند؟ چه حرکت رو به جلوی را ایجاد می کند؟" خودش جواب می دهد: "هیچی. فقط محتوای انقلابی و آزادیخواهی جنبش آزادی زن را که سالهاست به شکل درست مبارزه می کند را لوث می کند. این حرکت تنها یک پرواکاسیون است." "ریشه این حرکتها و الگوها در پوپولیسم است. این پوپولیسم است و هیچ ربطی به الگوی جنبش کمونیسم کارگری ندارد." (به نقل از نوشته فایق عبدالهی پور: "عور ـ گریزی اپورتونیستی كمونیستهای مدارا طلب") بقول فائق عبدالهی پور اعتراض عریان قبل از اینكه "چیز خوبی" به جنبش آزادی زن اضافه كند، در صدد است كه تلقی های منفی و مخرب ولو رایج جنسی بر نجس بودن، مایه شرمساری بودن و ناموس مرد بودن جسم و جنسیت زن را از جنبش آزادی زن در مملكت اسلام زده مثل ایران سلب كند.

 

مبارزه با جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی یك ركن اصلی از فعالیتهای حزب كمونیست كارگری، در تمام دوره فعالیتش بوده است. اعتراض به بیحقوقی زنان هم از اركان اصلی فعالیتهای حزب كمونیست كارگری در تمام دوره فعالیتش بوده است. از چه زمانی اعتراض به اسلام سیاسی و به بیحقوقی زنان شد پوپولیسم كه ما خبر نداشتیم!؟ آدم می تواند با مراجعه به اسناد و فعالیتهای یك حزب، آن را پوپولیستی ارزیابی كند؛ اما از كی شركت در یك آكسیون اعتراضی ـ با هر تاكتیكی ـ شد پوپولیسم! اتفاقا "كارگری" "بورژوائی" كردن حقوق ابتدائی زنان در كشورهای اسلام زده مثل ایران مائوئیسم و پوپولیسم ناب است كه ما بارها و بارها درباره آن گفته و نوشته ایم. یكسری حقوق پایه ای هستند كه دیگر "كارگری" "بورژوائی" ندارد. مثل آزادی بیان، حق تحزب، برابری زن و مرد، لغو اعدام، مصونیت از خشونت، و و و. اینكه به كسی با مشاهده بدن لخت زن احساس ناآرامی و بی قراری دست می دهد همین را بگوید.

 

نكته دیگر اینكه، مطمئن نیستم كه خود گوینده "فقط محتوای انقلابی و آزادیخواهی جنبش آزادی زن را که سالهاست به شکل درست مبارزه می کند را لوث می کند" به این گفته اش فكر كرده باشد؟ چرا اعتراض به بیحقوقی زنان به شكلی كه منتقد دوست ندارد، لوث شدن محتوای آزادیخواهی جنبش آزادی زن است؟

 

یك نكته اخلاقی: یك "چیز خوب" دیگر این اعتراض این بود كه حداقل متوجه شدیم چه كسی كجا ایستاده است. متوجه شدیم كه "پوپولیسم" و "كمونیسم كارگری" و این نوع مقولات، بهانه هایی بیش نیستند كه فرد معترض را با آن به سكوت فرا بخوانند. در سالهای اولیه تشكیل حزب كمونیست ایران، كه حرف زدن از پوپولیسم و پرهیز از هر كاری بخاطر "نقد پوپولیسم" بحث هر دو پیشمرگ كومه له شده بود، منصور حكمت مجبور شد سمیناری درباره "پوپولیسم چیست و چه نیست" بگذارد كه نوارهای آن در سایت آثار منصور حكمت موجودند. اكنون بعد از نزدیك به دو و نیم دهه باید كسی سمیناری بگذارد كه بابا جان از "پوپولیسم" بعنوان یك فحش استفاده نكنید! اگر نمی دانید معنایش چیست، بروید گوگول را سرچ كنید دهها مطلب درباره تعریف "پوپولیسم" از خود منصور حكمت پیدا میشود. از تنفر و خصومتهای غیرسیاسی و رقابتهای حقیرتان سرمایه ای برای كسی دست و پا نمی شود. راه درست سیاست را انتخاب كنید.

 

در خاتمه
همه آنچه كه اینجا گفته شد را می شود در دو جمله خلاصه كرد: اعتراضی به بیحقوقی زن در كشورهای اسلامزده صورت گرفته و این اعتراض از نوع بسیار معمول و هر روزه اش نبوده. شركت كنندگان در این آكسیون اعتراضی، برهنه به خیابان رفته و اعتراضشان را به این صورت بیان كردند. مخالفت تمام مخالفین این اعتراض، صرفا لخت بودن این چند زن است. توجه كردید؟ با بدن لخت زن همانند پاپ و آیت الله ها و خاخام ها مخالفت شد و از آن وحشت كردند.

 

اما وقتی كه كلیت بحث و انتقاد دوستانه و نادوستانه مخالفین را سبك و سنگین كردم، با این سئوال روبرو شدم: مخالفت با اعتراض عریان! نگران از بیحقوقی زنان یا نگران از محبوبیت عضو رهبری حزب كمونیست كارگری؟

 

مندرج در نشريه زن آزاد ٣٧

 

fitnah.movement@gmail.com