مروجین حجاب اجباری درایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، فقط مردان و به ویژه مردان حکومتی نیستند. در میان زنان هم فقط خواهران زینب و فاطی کماندوها نیستند که آگاهانه سعی دارند این پرچم پوسیده ی حکومت اسلامی مانند سایه ی شومی برفراز جامعه در حرکت باشد بلکه بعضی از زنان درباری و مجلس نشین و زنانی که با سوء استفاده از ثروت و قدرت خانوادگی شان، عناوین پرطمطراق و دهن پرکن استاد و دکتر را یدک می کشند، نیز می کوشند برای حجاب اجباری، شان الهی! قائل شوند و به این وسیله سرکوب علیه زنان را تئوریزه کنند. یکی از این زنان ازدماغ فیل افتاده و فیلسوف مآب و سفسطه گر، دکتر! زهرا مصطفوی دختر خمینی است که ریاست نهاد دولتی "جمعیت زنان جمهوری اسلامی" را نیز برعهده دارد.  او به بهانه ی دیدار خودجوش! جمعی از استادان و دانشجویان دانشکده ی علوم سیاسی و اجتماعی دانشگاه دویسبورگ آلمان با او مسائلی را مطرح کرد که عمق جهالت و حماقت و عوامفریبی موجود درآموزشهای اسلامی را نشان می دهد. زهرا مصطفوی خمینی درمورد حمایت ازحقوق زنان گفت:

"فعالیت های ما برای زنان و مردان فرقی ندارد. مثلا اگر مردی زن خود را کتک زد یا برادری خواهرش را یا پدری دخترش را کتک زد و مواخذه نشد ما از حقوق آن ها دفاع می کنیم. اما اگر زنی هم حق مرد خود را ضایع کرد ومرد به ما شکایت کرد، ما برای احقاق حقوق وی هم تلاش می کنیم !"

زهرا خمینی نگفت که جمعیت زنان ... چگونه و توسط چه نهادی و با چه ابزاری به احقاق حقوق زنان می پردازد؟ شكایت خود را در دفاع از "حقوق زنان كتك خورده" نزد چه نهادی می برد؟ كدام قاضی و آخوند اسلامی، دادستان حكومتی و نهاد قانونی حق را به زن كتك خورد و حق ضایع شده می دهد؟ نکند جمعیت زنان ...که ایشان رئیس آن است، دارای محکمه و زندان و اجرای احکام است که به قول او می تواند مردانی را که زن شان راکتک زده اند و"مواخذه" نشده اند، مواخذه کند! البته بعید نیست چون که در نظام ایشان، هر نهادی برای خودش زندان دارد، شکنجه گاه دارد، سازمان اطلاعات و بازجو و شکنجه گر دارد، ایشان مردان خاطی را بدور از چشم سیستم ضد زن اسلامی مخفیانه مجازات می كنند.

زهرا خمینی در جواب این سوال که چرا زنان در جمهوری اسلامی نمی توانند رهبر شوند ؟ گفت: " زن نمی تواند (نباید) در این جایگاه باشد چون رهبری از لحاظ اساسنامه بالاترازهمه است". او با سفسطه از پاسخ دادن به این سوال طفره رفت و نگفت که طبق کدام اساسنامه زن نمی تواند رهبر شود و وقتی گفته می شود جایگاه رهبری بالاترازهمه است و رهبر لزوما باید مرد باشد! این خانم طرفدرا و حافظ سینه چاك حفظ حكومت اسلامی چگونه می توان ادعا کرد که در نظام حکومت اسلامی، زن دارای جایگاهی مساوی وهمطراز با مرد است؟*

حجاب اجباری و توهین به انسان ها

و اما مهم ترین بخش از گفتگوی زهرا خمینی به مساله ی حجاب مربوط می شود . او درمورد حجاب زنان می گوید :

" قانون ایران ، قانون الهی است و ما که مسلمانیم باید قانون الهی را ترویج کنیم. یکی از قوانین اسلامی، حجاب است  "

و در جمله ای دیگر عمق این اجبار را برملا می سازد:

"ما که قانون الهی داریم واختیار قانون ما دست خودمان نیست (!). ما حق این که بگوییم زن حجاب نداشته باشد را نداریم  چون دین ما این حجاب را الزام می کند ... "

زهرا خمینی برای توجیه کردن مغلطه های خود مجبورمی شود شاهد جهانی بیاورد تا بلکه بتواند قانون قرون وسطایی حجاب اجباری را حقوقی و منطقی و مطابق با رویه های حقوقی انسان مدرن امروزی نشان بدهد:

" ... حدی از حجاب، قانون هر کشوری است. برای مثال در قوانین برخی کشورها مثل فرانسه وجود دارد که زن نمی تواند لخت مادرزاد (ازخانه ) خارج شود. این، همه جا الزامی است مگر در جنگل ."

آیا جمله ی آخر، هر خواننده ی ایرانی را به یاد توهین بزرگ خمینی نسبت به زنان نمی اندازد که گفته بود:

" اگر برهنگی ، تمدن است پس حیوانات ازهمه متمدن ترند " !!

دختر خمینی با استفاده از همان لحن و لفظ پدر و با این قیاس مع الفارق می گوید:

" این قانون است و نمی توان از این قانون تخطی کرد چه افراد داخلی و چه افراد خارجی. درهمه جای دنیا حدی برای قانون حجاب وجود دارد".

اولا باید گفت خانم خمینی، در خارج از دایره احكام اسلامی كسی "حجاب نمی پوشد". افراد درباره پوشش خود آزاد اند، اندازه پوشش و زنگ و مد پوشش آنها به خودشان بستگی دارد. هیچ كس را برای مشاهده اندام بدنش مورد آزار فردی و دولتی قرار نمی دهند. حجاب كت و دامن نیست. در اسلام شما، زن هر لباسی بپوشد بالاخره روی آن باید چادر بكشد تا از چشم مرد نامحرم دور باشد. همچنین زنان آزاده ی ایران ازاین خانم دکتر و رئیس جمعیت زنان جمهوری اسلامی می پرسند: "اگر قانون حجاب اجباری تا حدی در همه جای دنیا وجود دارد، پس چرا زنان روسری پوش و یا چادرپوش در شهرهای اروپا و آمریکا توسط حكومت كتك نمی خوردند و بازداشت نمی شوند؟ ولی هر زن که از پلکان هواپیما در فرودگاه های جمهوری اسلامی پیاده می شود، اجبارا باید روسری بپوشد ؟"

خانم دکتر مصطفوی خودش را به نفهمی می زند و خیال می کند زنان ایران به میل خود حجاب را انتخاب کرده اند !  ایشان حتما برای تحصیلات عالیه و یا مسافرت های تفریحی و یا درمانی به کشورهای دیگر سفر کرده اند ، چگونه شاهد نبوده اند که زنان ایرانی به محض این که هواپیما از مرز هوایی جمهوری اسلامی عبور کرده، روسری ها را برمی دارند تا نفرت و انزجار خود را از این پرده ی سیاه ضد زن و ضد آزادی نشان دهند.

در پایان باید به " امام ! زاده" زهرا خمینی گفت که زنان آگاه و آزادیخواه ایران در مبارزات چندین دهه ی خود علیه حجاب اجباری نشان داده اند که اصلا و ابدا منتظر فتواهای حضرتعالی نیستند .

زنان برای نداشتن و یا احیانا داشتن حجاب اختیاری اصلا نیازی به تحصیلات دانشگاهی در رشته های حقوق و فقه و فلسفه ندارند و مثال های وقیحانه ی شما را در مورد حجاب فقط لایق ذهن مرد سالارانه و زن ستیزانه ی شما و همپالگی های تان می دانند و بس.

زن و انتخاب دین         

نکته ی جالب دراین دیدار، مسائل و سوالاتی است که مطرح شده است. به عنوان مثال هنگامی که از او درمورد " ارتداد" سوال  می شود ، سعی می کند با مغلطه بازی موضوع را لوث کند و لاپوشانی نماید. لذا با قیافه ای روشنفکرانه در این مورد می گوید:

" کودک فهمی از خود ندارد و همان طور که تحت تکفل پدر است ( توجه کنید : پدر و نه پدر ومادر و یا حتا مادر ) تحت آیین او هم بزرگ می شود اما وقتی به سن فهم رسید اگر تحقیق کرد و توانست نشان دهد دین او حق نیست و خواست دین دیگری را انتخاب کند هیچ کس حق تعرض به او را ندارد اما اگر پس از انتخاب یک دین دیگر پس از مدتی دوباره مسلمانی را انتخاب کرد بازهم کسی ایرادی به او نباید بگیرد ..."

اولا ایشان خوب است سری به تاریخ ۳۴ ساله حكومت مطبوع خودشان بزنند كه چه تعداد زندانی سیاسی غیر مسلمان را با استناد به حكم اسلام از دم تیغ گذرانده اند و خاوران را با اعدام كمونیست ها و بی خدایان برپا ساخته اند؟ خانم زهرا مصطفوی خمینی می خواهد ادای پروتستانیسم اسلامی را در بیاورد اما حاضر نیست قتل عام این همه بی خدا در حكومت اسلامی را محكوم كند و بگوید تحت رهبری خمینی و در ادامه حكومت اسلامی را حتی تلویحا محكوم كند. ثانیا درعمل اصلا این طور نیست چرا که دخالت های مذهب از بدو تولد هرگونه آزادی عمل والدین را در تربیت! دلخواه و آزادمنشانه سلب می کند. ثالثا برگشت از دین اسلام حكم مرگ بعنوان مرتد را با خود دارد. ایشان خوب است اول تكلیف خودشان را با اسلام ناب محمدی روشن كنند. و اما ایشان یادش رفت بگوید در حال حاضر فقط برگشتن از دین اسلام حكم ارتداد و لاجرم حكم مرگ بهمراه دارد.  یك دلیلش این است كه مذاهب اصلی دیگر مثل مسحیحیت و یهودیت آنچنان با مبارزه آزاد منشانه مردم در غرب عقب رانده و حاشیه ای شده اند كه همچون دوران قرون وسطا كه كلیسا سر از تن مخالفین مذهبی خود جدا می كرد و دانشمندان و بی دینان را در آتش می سوزاند، دیگر از چنین موقعیتی برخوردار نیست.

خانم دکتر ادامه می دهند:

" اما اگر پس ازاین دوبار که دین خود را تغییر داد ، دوباره خواست از اسلام برگردد ، آن موقع باید مجازات شود."

همه ی این اماها و اگرها خلاصه به "مجازات" ختم می شود و جرم چنین انسانی، ارتداد  ومجازات او، مرگ است. این پایه و اساس این دین است و روتوش كردن كار هیچ عكاس اسلامی هم نیست.

تا جایی که به مساله ی زن و تبعیض علیه زن دراین جواب ها برمی گردد، نادیده گرفتن نقش مادر و زن است. بنابرآنچه که زهرا خمینی می گوید، کودک هم از لحاظ سرپرستی درتکفل پدر است و هم آیین و مذهب پدر به کودک ارث می رسد. *                                   

مندرج در زن آزاد شماره ١٦