١- حقوق شهروندی و زنان
روزی نیست که درخبرها راجع به حقوق شهروندی، خبری نباشد. اصلا این لایحه ی حقوق شهروندی به یک تکیه کلام مسئولین تبدیل شده است که آنرا بعنوان یکی از وعده های دولت روحانی توی بوق و کرنا کرده اند. از روحانی گرفته تا برادران لاریجانی، تا وزیران ، تا معاون امور زنان رئیس جمهور، تا رهبر، تا خطیبان نمازجمعه، تا خبرنگاران و بقیه ی آدم های ریز و درشت که اینجا و آنجا مجبورند حرف بزنند، گریزی هم به لایحه ی حقوق شهروندی هم می زنند. هرچند که هنوز این لایحه نوشته نشده و هرکدام از آن آدم ها برداشت خودشان را ازاین لایحه دارند، اما جالب است که فصلی ازآن را به حقوق زنان اختصاص می دهند.

لابد می خواهند ازکارهایی که درشهر تهران به نام زنان انجام داده اند، نام ببرند ونبابت این کارها برای خودشان کف بزنند و هورا بکشند. مثلا پارک مخصوص زنان که چند ماه بر سر زبان های شان بود که کم کم از تک و تا افتاد و امروز دیگر حتی زنان هم به آن نگاهی نمی کنند. و یا بانکی که اختصاصا برای امور مالی زنان افتتاح کرده بودند که یک ماه بیشتر دوام نیاورد. یا تاکسی هایی که با تابلوی " ویژه زنان" درتهران راه انداخته بودند که با بی اعتنایی زنان قرارگرفت و از رونق افتاد و درحال حاضر، راننده های مرد آنها را می رانند. یا اداره ای که فرماندار شهرستان نوشهر در مازندران درست کرده بود که کارکنانش فقط زنان بودند و مورد مضحکه ی مردم واقع شد و بی سر وصدا درش را تخته کردند. اما یک چیز را قبل از این که این منشور حقوق شهروندی تصویب و اعلام عمومی شود، می توان حدس زد و آن این است که از دید اين آقایان زنان، شهروندان درجه ی دوم بشمارمی آیند!

٢- کاهش سن زنان کارتن خواب
قبل ازاین از زبان فرماندهان نیروی انتظامی شنیده بودیم که سن تن فروشی درمیان زنان، روز به روز کمتر می شود و به مرز ١۵ سال و حتى کمتر رسیده است. اما این روز ها از زبان مدیران شهرداری می شنویم که سن زنان کارتن خواب به زیر ٣٠ سال رسیده است. اما این به اصطلاح مدیران شهرداری، نمی گویند که علت این کارچیست؟ یعنی اجازه ندارند بگویند. اما همه می دانند که خود این مدیران دزد و بی کفایت یکی از عاملان این مصیبت بشمارمی آیند. درگیری های خانوادگی، اعتیاد، بی قانونی برای زنان، نبودن خانه های امن، نبودن گرمخانه ها درشهر، و دریک جمله بی حقوقی زن، این پدیده را بوجود می آورد و به آن دامن می زند. آیا آمار دادن و اعلام کردن موضوع زنان کارتن خواب، لکه ی ننگی برای حکومت و مدیران شهری آن نیست؟ درحکومتی که دزدی و اختلاس و رشوه خواری و پولشویی و اخیرا هم اصطلاح "ویژه خواری" از سروکول آن بالا می رود، درحکومتی که زنان کم ترین حقوق شخصی واجتماعی را دارند، درحکومتی که ارزش یک زن نصف بیضه ی یک مرد است، درحکومتی که زن حق ندارد در بیش از ١٠٠ رشته ی دانشگاهی درس بخواند، درحکومتی که زن نمی تواند وارد استادیوم ورزشی شود، درحکومتی که زن حق ندارد لباس دلخواه خود را بپوشد، وجود داشتن زنان معتاد و تن فروش و آواره و بی خانمان و کارتن خواب، مایه ی تعجب نیست.

٣- لغو سخنرانی ابتکار
دریک تصمیم غیرمنتظره، قرار شده بود به مناسبت هفته ی" هوای پاک"، معصومه ابتکار - رئیس سازمان حفاظت محیط زیست - درخطبه های پیش از نمازجمعه ی تهران ( جمعه - ٢٧ دى ١٣٩٢) سخنرانی کند. اعلام این خبر ، قند در دل فمنیست ها و گروه های اصلاح طلب ، توده ای ها و اکثریتی ها آب کرده بود که: دیدید این حکومت، اصلاح پذیر است، که دیدید روحانی با بقیه فرق می کند، که دیدید حقوق شهروندی دارد اجرا می شود!!!

اما دیروز یک نفر از خبرگزاری فارس خبرداد که این سخنرانی لغو شده است. درباره ی علت لغو این سخنرانی دو حدس زده می شود . یک گروه می گویند که خانم ابتکار ، به علت سرماخوردگی سخنرانی اش را لغو کرده است و گروه دیگر هم می گوید که ستاد سیاستگزاری ائمه جمعه با حضور یک زن بعنوان سخنران نمازجمعه مخالفت کرده است. درهر صورت این لغو باید خشم فمنیست ها و اصلاح طلبان و طرفداران روحانی و معتقدین به اعتدال و تدبیر را برانگیزد که تمام بافته های ذهنی آنها را رشته کرده است.

ما به خانم ابتکارپیشنهادمی کنیم که اصلا ناراحت نشوند و به دل نگیرند. زیرا برادران او، آن قدر ها هم که او انتظار دارد، عادل ومنصف نیستند و حتی با وجود دیدن جنبش انقلابی سال ٨٨ و به میدان آمدن پرشور زنان ، هنوز نمی خواهند برای زنان حق برابر با مردان قائل شوند و اجازه بدهند که یک زن که اتفاقا مسئول هم هست و مورد تایید آقایان هم هست، بیاید درتریبون نمازجمعه چند کلمه درمورد آلودگی هوا حرف بزند. پیشنهاد مشخص ما این است که وقتی خانم ابتکار سرماخوردگی را پشت سرگذاشتند، بروند با یکی از روزنامه های اصلاح طلب مصاحبه کنند و شعاربدهند وآلودگی هوای تهران وشهرهای بزرگ را به گردن جمعیت زیاد این شهرها بیندازند. اصلا سخنرانی ایشان دریک تریبون مردانه، خوبیت ندارد. امروز درنمازجمعه سخنرانی می کنند، فردا می خواهند امام جمعه شوند. پس فردا ادعای مرجع تقلید و آیت الله شدن می کنند و... این از این خانم اصلاح طلب و آن هم از خانم سخنگوی وزارت خارجه که اخیرا هنگام ظاهر شدن جلوی خبرنگارها و دوربین ، لبخند هم می زند !

۴- کشته شدن دختر ١٠ ساله پاکستانی به دست صاحبکارش
آیرام رمضان که برای کمک به درآمد خانواده ی فقیر خود، مجبور شده بود در شهر لاهور دریک خانه به خدمتکاری ( آشپزی – نظافت و...) بپردازد، دراثر کتک خوردن از دست زن صاحبکارش بی هوش شد و به بیمارستان منتقل شد و در اثر شدت جراحات وارده، کشته شد. پزشکان گفته اند که روی دست و بدن این کودک کار، رد طناب و کبودی های زیادی دیده می شد. دربازجویی های پلیس از زن صاحبخانه، مشخص شد که او، آیرام را با لوله فلزی مورد ضرب و شتم قرارداده است .

کودکان کار فقط درکارگاه ها و مزارع و خیابان ها مورد اذیت وآزارقرارنمی گیرند بلکه درحریم خانه ها و بعنوان کارگران خانگی ( کنیز و کلفت و نوکر) علاوه بر کارهای سخت و توانفرسا و سوء استفاده های جنسی و تجاوز، کتک می خورند. زیرشکنجه های اربابان وصاحبکاران خود جان می دهند و چه بسا که بسیاری از این جنایات در چاردیواری ها پنهان می ماند واخبارش به بیرون درز پیدا نمی کند . وجود فقر و فلاکت و بیکاری و گرانی های لجام گسیخته و بی عدالتی های دامنگیر ازیک طرف و نبود قوانین انسانی و وجود قوانین ظالمانه و بهره کشانه ، کودکان کار را تولید وبازتولید می کند . خشونت از در و دیوار جوامع طبقاتی و ضد زن و ضد کودک می بارد . باید با این خشونت افسارگسیخته مبارزه کرد . دردرجه ی اول باید با نظام سرمایه داری و حکومت های طبقاتی مبارزه کرد که عامل اصلی این وضعیت هستند .

درج در نشريه زن آزاد شماره ٢٨