ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

 چند خبر مربوط به زنان درهفته ای که گذشت

دوشنبه - ۴١ بهمن ۹۲ - ٣ فوريه  ۲۰۱۴

 

آزاده دربندى

 

 

١- افزایش سن تجرد قطعی و تقصیر زنان!
مسئولین ثبت احوال و مرکزآمار درهفته گذشته یک بار دیگرمساله جمعیت را درتیتر اخبار و مصاحبه های خودقراردادند. کارشناسان مرکز آمار برای تحلیل و آنالیز داده های خام آماری دست به ابتکار زدند و بعضی اصطلاحات را ساختند و پرداختند. یکی ازاین اصطلاحات، "مجرد قطعی" است. به زعم این کارشناسان، مجردقطعی، زن یامردی است که به سنی رسیده باشد که به هیچ وجه امکان ازدواج نداشته باشد. برابر آمار این کارشناسان، درحال حاضر درایران ١ میلیون و ٣٠٠ هزار مجرد قطعی وجود دارند که دراین میان، تعداد زنان ( دختران ) ٣ برابر مردان است. یعنی ٩٨٠ هزار نفر زن و ٣٢٠ هزارنفر مرد هستند. آمارها نشان می دهند که درمیان ٩٨٠ هزارنفر زن مجرد قطعی، سنینی بین ٣٠ تا ۴٩ سال وجود دارند. محزون - مدیرکل دفترآمار واطلاعات جمعیتی ثبت احوال - گفت : "این ٩٨٠ هزارنفر زن مجرد اگرهم ازدواج کنند، بندرت میتوانند روی افزایش جمعیت تاثیر بگذارند " و بازهم بنوعی، مقصر زنان هستند. چراکه زنان مجرد ٣ برابر مردان مجردند و این یعنی این که زنان مجردقطعی درکاهش رشد جمعیت، ٣ برابر مردان مجردقطعی مقصرند!

 

این مدیرکل باهمین جمله کوتاه وساده اش تمام آه وافسوس آقایان را درمورد ازدواج وتقسیم بندی آن ها و خلق اصطلاحات جدید، لو داده است. این ها دل شان برای دختران و پسران و "رهایی ازتنهایی!" وتشکیل خانواده و ... نسوخته، بلکه همه هم وغمشان به تولید مثل و ازدیاد نسل است. آقایان دوربین شان را روی افزایش جمعیت زوم کرده اند و هیچ چیز دیگر را هم نمی بینند. نکته دیگر این که روی سخن آقای مدیرکل به زنان است. زیرا درنگاه آقایان، زن علاوه بر این که وسیله التذاذ جنسی است، ابزاری است برای زایش و افزایش نسل. اما جالب این جاست که دریک آمار دیگر درهمین راستا، بیش از ۵٠ درصد زنان و مردان تمایل به تک فرزندی دارند و بیش از ۴٠ درصد هم داشتن ٢ فرزند را می پسندند. و ریشه ی این تمایلات در باروری را باید دروضعیت اقتصادی و معیشت خانواده ها دانست. وقتی بیکاری و فقر و فلاکت و بی خانمانی هست، وقتی که گرانی هست. وقتی که امکانات بهداشتی درپایین ترین سطح دسترسی است، وقتی آموزش و پرورش با گرانی سرسام آور ودرسطح بسیارنازلی ارائه می شود، وصدها مشکل دیگر وجود دارد هیچ عقل سالمی حکم نمی کند که به سمت ازدواج برود و یا اگر ازدواج کرده است، به داشتن چند فرزند روی خوش نشان بدهد. حتی اگر وعده داده شود که به هر نوزاد ١ میلیون تومان جایزه داده می شود و ماهی فلان قدر برایش پس اندازمی شود. حتی اگر به زنان کارمند به خاطر هر زایمانی، یک سال سابقه خدمت داده شود. حتی اگر به هر زائوی کارمندی بابت زایمان، ٩ ماه مرخصی با حقوق تعلق بگیرد. حتی اگر به پدر هر نوزادی هم ٢ ماه مرخصی داده شود. حتی اگر فلان خانواده پرجمعیت (١٦ فرزند!) ازفلان شهربا اتوبوس دربستی به تهران آورده شود ودر برج میلاد به صف شوند و عکس شان در روزنامه ها چاپ شود تا مردم ببینند که پدرخانواده که فردی معمولی است، خم به ابرو نمی آورد و این طور تبلیغ شود که روزی را خدا می دهد و... حتی ... جالبتر ازهمه این است که خانم معاون رئیس جمهور دربیان علت پایین بودن رشد ازدواج و جمعیت، هیچکدام از مسائل اقتصادی را دخیل نمی داند و می گوید: " این گذار از سنت به مدرنیته" است که مانع رشد ازدواج وجمعیت درایران شده است.


خلاصه این که این مساله جمعیت و ازدواج و تعالی خانواده بدجوری بیخ گلوی آقایان گیرکرده است و کم کم دارد مثل پرونده هسته ای، قطورمی شود. و بازهم به این نتیجه می رسیم که همیشه پای زنان درمیان است!

 

٢- بازهم مشیت الهی و بازهم زنان!

درهفته گذشته دراثربارندگی شدید و رانش زمین در سردشت ( آذربایجان غربی ) خرابی هایی صورت گرفته و خسارت های مالی وجانی به مردم وارد شده است. حادثه در فاصله۴٠ کیلومتری سردشت در روستای " اسپه میرزا " رخ داده است دراین حادثه و تا جایی که دراخبار منعکس شده است، یکی ازخانه ها بکلی فرو ریخت و مادرو دختری، جان خود را ازدست دادند که لابد این هم از خواست ومشیت الهی بود! ظاهرا مدتی است که مشیت الهی براین قرارگرفته است که به بهانه های مختلف برسر زنان فرود بیاید و آن ها را ”تنبیه“ کند تا باعث عبرت دیگران شوند.


دراین حادثه مثل سایر حوادث طبیعی دو نکته وجود دارد که باید به آن توجه کرد و مردم را به آن توجه داد. نکته ی اول آن است که دراثر فقر عمومی و نبود امکانات بویژه درشهرها و روستاها ازیک طرف و عدم رسیدگی و بی توجهی مسئولین ازطرف دیگر، استاندارد های لازم درساخت و سازها رعایت نمی شود واین باعث می شود که با کوچک ترین حادثه طبیعی ( بارش باران ) ویا حتی غیر طبیعی، خانه ها فرو می ریزد و چه بسا که جان افراد بی دفاع قربانی ندانم کاری ها و کم کاری ها و بی مدیریتی های مسئولین می شود. امروزه که با این همه ثروت که حاصل کارو زحمت مردم است، تکنولوژی و وسایل و مصالح ساختمانی به وفور دراختیار است می توان و باید درساخت و سازهای جدید چه در شهرها و چه در روستاها نظارت های لازم صورت گیرد تا ساختمان هایی محکم ساخته شود. در ثانی باید با استفاده از امکانات جدید، بناهای قدیمی را کوبید و ازنوساخت و یا مقاوم سازی کرد تا جان مردم با کوچک ترین حادثه ای از بین نرود. با کسر کوچکی ازاین هزینه های نجومی که برای غنی سازی اورانیوم و انرژی هسته ای و اکتشافات ماجراجویانه درگوشه و کنار کشور می شود، می توان تمام خانه های گلی و سست و نا مستحکم شهرها و روستاها را شناسایی کرد. کوبید و ازنو ساخت تا دراثر زلزله و سیل و توفان و... سقف آن ها بر سر ساکنانش خراب نشود.


نکته دوم این که قربانیان این حادثه مثل اکثر حوادث مشابه، زنانند. زنان درجوامعی که برپایه بی عدالتی واختلاف طبقاتی ومردسالاری و تبعیض جنسیتی شکل گرفته اند، درمقابل جنگ ها و حوادث طبیعی، معمولا بیشتر از مردان آسیب می بینند.

 

٣- معصومه ابتکار و حاصل یک عمر ”دستاوردش“!

درهفته گذشته، فولفانگ نیومن بنیانگذار موسسه جهانی انرژی به ایران آمد تا جایزه معنوی تحت عنوان "یک عمر دستاورد" را به معصومه ابتکار - رئیس سازمان حفاظت محیط زیست - بدهد. با اهداء این جایزه، خانم ابتکار - معاون رئیس جمهور - ملقب به بانوی اول محیط زیست جهان شد. دلیل موسسه جهانی انرژی برای دادن این جایزه به خانم ابتکار، یک عمر تلاش برای بهره وری از انرژی پاک وتوسعه پایدار عنوان شد. عنوانی که غیر از یک شعار و یک تعارف دیپلماتیک چیز دیگری نیست. عنوانی که اساسا وجود خارجی ندارد و بیشتر ازهرچیزی، سیاسی است. سرمایه داری جهانی برای نزدیک شدن به ایران ازهر ترفندی استفاده می کند تا درمعادلات بین المللی به اهداف امپریالیستی شان برسند و بحران های خاورمیانه ای شان را رفع و رجوع کنند. مثل همه بده بستان هایی که درسطح بین المللی دارند. اما نکته جالب دراین انتخاب، دردرجه اول زن بودن جایزه گیرنده است. پیش ازاین هم گورباچف، اولین برنده این جایزه بوده که آن هم معلوم نیست حاصل کدام دستاورد عمرش در راه بهبود وضعیت محیط زیست روسیه وجهان بوده است؟! و دومین برنده این جایزه هم آرنولد - هنرپیشه هالیوودی - که فرماندار فلان ایالت امریکا بود. من از تلاش های آن آقایان برنده جایزه محیط زیست اطلاعی ندارم فقط می دانم که در زمان فرمانداری یا استانداری آرنولد شواردزینگربود که استفاده از انرژی خورشیدی درآن ایالت رواج گرفت و ایشان به مرد انرژی خورشیدی معروف شد! اما تا حدودی از کارهای خانم ابتکار درزمینه محیط زیست وتوسعه پایدار چیزهایی می دانم.

 

ایشان دو دوره مدیر ارشد سازمان حفاظت محیط زیست بودند. هم در زمان دولت اصلاح طلب محمد خاتمی و هم الآن در دولت ”اعتدالی“ آمارها و اخبار نشان می دهند که اکثر دریاچه ها ، تالاب ها، مرداب ها، نیزارها و آبگیرها یا خشک شده اند ویا درحال خشک شدن هستند و خانم ابتکار اقدام موثری درجلوگیری از این پدیده ازخودبروز نداده اند. رودهای بزرگ مثل کارون درحال احتضارند و کشاورزی این حوزه ی آبریز درحال نابودی است و هوای سرزمین های اطراف مسیر این رودخانه رو به آلودگی می رود. گرد وخاک دربیش از نصف سال امکان نفس کشیدن را از مردم استان های غربی و جنوبی و حتی تهران ومرکزی سلب کرده است و موجب مرگ و میرهزاران نفر شده است . هرساله بیش از ۴٠ هکتار از جنگل های کشورتوسط شرکت های دولتی و بهره بردارانی که توسط آقازاده ها هدایت می شوند ازبین می رود . درماه گذشته خبر دردناک قطع هزاران اصله درخت بلوط را داشتیم که بعلت عدم مراقبت ازدرختان و افتادن کرمی مرموز به جان بلوط ها مجبور شدند دستور قطع نسل بلوط ها را صادرکنند . ایران از نظر زیست محیطی درمیان ١٣٦ کشور جهان رتبه ١٠۴ را دارد. جانوران اهلی و وحشی قربانی امیال سودجویان قرار می گیرند و گونه های نادر وکمیاب پرندگان و وحوش درحال نابودی اند. پلنگ های باقی مانده یکی یکی شکارمی شوند. روباه ها به صورت دسته جمعی شکارمی شوند و دم قیمتی شان بریده می شود و لاشه شان درکنارجاده درنزدیکی اصفهان به نمایش گذاشته می شود (اخبار روزنامه ها – هفته گذشته ). معادن کشور بطرز وحشتناکی به بهانه بهره برداری، مورد تخریب و غارت قرار گرفته اند که بی شک در آلودگی عمومی هوای شهرها و روستاها تاثیر دارند. آلودگی هوای شهرهای بزرگ و متوسط از حد هشدار گذشته وبه مرز مرگ رسیده است. برتولید خودروها ی داخلی ازنظر کیفیت کم ترین کنترل و نظارت صورت می گیرد چرا که شرکت های خودروسازی عمدتا دولتی اند و کنترل ناپذیر. بنزین بی کیفیت تولید می شود و بنزین های وارداتی هم از بی کیفیت ترین و ارزان ترین محصولات موجود بشمارمی روند که تاثیر زیادی در آلودگی هوای شهرها دارند. فاضلاب ها و نشتاب های صنعتی به رودخانه ها می ریزند و آب ها را آلوده می کنند. فاضلاب های صنعتی به دریاچه ها می ریزند و حیات آبزیان را به مخاطره انداخته اند. زباله ها در اطراف شهرها و علفزارها و چراگاه ها رها شده اند و به صورت علمی دفن و سوزانده نمی شوند و به خورد گاو ها و گوسفندها می روند و ازطریق شیر و گوشت این حیوانات، مردم را به بیماری های عجیب وغریب مبتلا می کنند. درطول جاده ها زباله و آشغال، موج می زند و ... صدها موضوع زیست محیطی دیگر وجود دارد که مدیریت نمی شود. درچنین شرایطی است که خانم دکتر ابتکار برنده جایزه "یک عمر دستاورد و بهره وری ازانرژی پاک و توسعه پایدار!" می شوند.


اهداء این جایزه، طنز نیست. حتی یک کمدی کلاسیک هم نیست. یک تراژدی است.

 

مدیری که همین هفته قبل دریک توصیه دلسوزانه و مدیریتی خطاب به تهرانی ها گفته بود: " ازتهران کوچ کنید! " و همچنین حضرت ایشان دریک بیان استادانه و ابتکارآمیز درمورد علت اصلی آلودگی هوای تهران فرمودند: "مشکل اصلی آلودگی هوای تهران، دره ای بودن آن است!"

با این کشف بزرگ ، گره آلودگی هوای شهرها بازشد! اصفهان و شیراز و تبریز و کرمان و مشهد وکرج وکرمانشاه و یزد و سمنان ورشت و ساری و... هم در دره واقع شده اند چون که هوایی آلوده دارند! آیا این بصیرت ازنبوغ وابتکار سرچشمه نمی گیرد؟! آیا چنین مدیری مستحق دریافت جایزه جهانی و لایق دریافت عنوان بانوی اول محیط زیست نیست؟!

 

۴- زنان بدون مردان!
شهرحمص درسوریه، شهر ارواح است. یک سال است که دولتی ها آن جا را محاصره کرده اند تا شبه نظامیان مخالف اسد درآن شهررا زمینگیر کنند. درمذاکرات ژنو٢ قرار شد که محاصره این شهر شکسته شود و زنان و کودکان از این شهر بیرون بروند. خبرها حاکی است که نیمی از زنان وکودکان ازشهرجنگزده حمص خارج شده اند اما زنان زیادی دراین شهر هستند که می گویند فقط زمانی این شهر را ترک می کنند که همسران شان هم با آن ها بروند. دولت اسد با این خواست بحق زنان موافق نیست. اسد می گوید که ازکجا معلوم که بعضی از این مردان، همان جنگنده ها نبودند که مخالف دولت اسد بوده اند. بنابراین با این اتهام و بهانه هنوز هزاران زن وکودک بی دفاع دراین شهر نفرین شده به گروگان گرفته شده اند. معلوم می شود که تعدادی از زنان که حاضر شدند ازشهرخارج شوند، شوهران شان را درجنگ از دست داده اند و حال ازترس جان شان هم که شده، ازشهر فرارکرده اند. جنگ که می شود، زنان با آن که تفنگ در دست نگرفته و مستقیما نجنگیده اند هم بیشتر ازمردان آسیب می بینند. جنگ یکی از خشونت بارترین پدیده هاست که دود آن به چشم همه علی الخصوص به چشم زنان و کودکان می رود.

 

۵-عاقبت دورکاری زنان!

درهفته جاری از زبان معاون رئیس جمهور روحانی و بعضی از مدیران وزارت کار شنیده شده که بخشنامه دورکاری زنان لغو شده و موضوع ساعت کار زنان در دست پیگیری و بررسی است.


دورکاری زنان یکی از ترفندهای کارفرمایان برای به حاشیه راندن و خانه نشین کردن زنان شاغل بود که در دولت احمدی نژاد طراحی و اجرا شد. این طرح ضد زن ازهمان روزهای اول با مخالفت زنان روبرو شد و شکایت های زیادی را درپی داشت که در دولت قبلی البته به جایی نرسید ولی در دوره روحانی بعلت تشدید مخالفت ها و پیگیری های زنان دردستور کار رسیدگی قرارگرفت و لغو شد. البته لغو این بخشنامه هرچند یک گام برای عقب نشینی باندهای عقب مانده و ارتجاعی و ضد زن محسوب می شود ولی بورژوازی هدف دیگری را هم دراین اقدام جدیدش دنبال می کند وآن استفاده از روند استثمار مضاعف نیروی کار زنان است. زنان، نیمی ازجمعیت را تشکیل می دهند. نیمی از جمعیت درحقیقت یعنی نیمی از نیروی کار جامعه. واتفاقا یعنی نیمی از نیروی کاری که بعلت وجود تبعیضات شدید، ارزان تر از نیروی کار مردان است . سرمایه داری حاکم بر ایران با پز ایجاد برابری میان زن ومرد و دراصل برای ترمیم بدنه اقتصادی خود اقدام به لغو مصوبه دورکاری زنان کرده است.

 

٦- پیگیری پرونده آتش سوزی درتولیدی خیابان جمهوری
شورای شهر تهران موضوع آتش سوزی هفته قبل درتولیدی پوشاک جمهوری و کشته شدن دو زن درآن حادثه را درجلسه خود مطرح وپیگیری کرده است. دراین جلسه ، مسجدجامعی – رئیس شورا – یک بار دیگر با سردادن آه و ناله و با استفاده از الفاظی ترحم آمیز! و احساسی موضوع را برای شورا و شهرداری تهران که دستپخت همین شوراست ، با اهمیت جلوه داده است. او گفت: " انتظارمن این بود که مسئولان آتش نشانی وشهرداری درمراسم ختم دو قربانی حادثه حضورچشمگیرداشته باشند که این چنین نبود. به هرحال ماجرای تلخی اتفاق افتاده است آن هم برای قشری که با آبروداری روزگارمی گذراند و روزتعطیل هم مجبور به کارکردن است."

 

" قشری" که با " آبروداری" زندگی می کنند. آقای وزیر اسبق ارشاد! و رئیس فعلی شورای انتصابی شهر تهران که قانونا شهردار باید منتخب این شورا باشد، هنوز مانند همفکرانش، کارگران را "قشر" میداند و نه طبقه ای اجتماعی که همه ثروت ها و نعمت ها حاصل دسترنج این طبقه است. او بطوراتفاقی کارگران را قشر نمی نامد بلکه از روی حساب و کتاب این لفظ را به کارمی برد. قشر معمولا به تعداد بسیارکمی از مردم گفته می شود که عمق ندارند. هرچه هستند در قشر و سطح اند، ضعیفند، سازمان و تشکلی ندارند و به راحتی می شود از پس آن ها برآمد. اما طبقه، یک مفهوم اجتماعی مهمی است که دردرجه اول نشان از یک قدرت اجتماعی است و به کاربردن این کلمه، اعتماد به نفس برای افراد آن طبقه ایجاد می کند. قبلا هم خمینی می گفت قشر کارگر و طبقه روحانیت!

 

واما کلمه "آبرو" و "آبرو داری" هم بار معنایی زیادی دارد. یعنی کارگران برای حفظ آبروی شان است که کارمی کنند. یعنی کسانی که کارنمی کنند یا بیکارند، آبرو ندارند. یعنی اگر دولت و کارفرمایان برای مردم کار ایجاد می کنند درحقیقت می خواهند آبروی آنها را حفظ کنند! پیام دیگری که درحرف های مسجد جامعی هست این است که: اگر می خواهید آبروی تان بیشترحفظ شود، روزهای تعطیل هم کارکنید و دست آخر این که: آقایان سرمایه دار و نمایندگان شان باید درمراسم ختم این قشر آبرومند! شرکت کنند تا دل بازماندگان شان را به دست بیاورند که خدای نکرده نروند شکایت کنند و ... مسجدجامعی گفت: "بحث، پیدا کردن مقصر نیست و جان مردم را نباید وارد عرصه های جناحی کنیم!"


او رندانه با این جمله خیال شهرداری و آتش نشانی را راحت کرد که شورای شهر تهران قصد ندارد مقصر این حادثه را پیدا کند چون که اگر پیدا کند انگار دارد به مسائل باندبازی و جناحی حکومت دامن میزند!

 

پس نباید منتظر بود که اعضای شورای شهر تهران در ریشه یابی آتش سوزی و کشته شدن دو کارگر اصرار داشته باشد. ریشه ها معلوم است. مگر این حادثه اولین بار اتفاق افتاده؟ مگر اولین بار است که کمیته های تفحص و تحقیق برای حوادثی این چنینی تشکیل می شود؟ نتایج به دست آمده ازآن جعبه های سیاه! حوادث گوناگون چه شده است؟ این حرف ها تاریخ مصرف دارند. تاریخشان که بگذرند، بایگانی می شوند. مقصر معلوم است. آن دو کارگر زن که عجله کردند و پریدند پایین! و حالا که آن استدلال نگرفت، مقصر کارمند آتش نشانی است! نه سیستم مدیریتی کل خدمات شهری. مثل آن سربازی که درحادثه کوی دانشگاه تهران درسال ١٣٧٨ به علت برداشتن یک ماشین ریش تراش عامل اصلی و مقصر شناخته شد و چندماه اضافه خدمت گرفت! *

درج در نشريه زن آزاد شماره ٣٠

 

fitnah.movement@gmail.com