ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

از ميان خبرها

 دوشنبه - ۴ فروردين ٩٣ -٢۴ مارس ۲۰۱۴

 

آزاده دربندى

 

 

زن آزارى در چند سکانس

 

می گفت: "سوارقطارمترو شدم. شلوغ بود. مواظب کیفم بودم. متوجه شدم که کسی خودش را به من می مالد. برگشتم دیدم مرد جوانی است با موهای ژل زده. گفتم حتما ایستگاه بعدی پیاده می شود، نشد! ایستگاه بعدی پیاده شدم.

 

گفتم بقیه ی راه را با اتوبوس بی – آر – تی بروم. سوارشدم. صندلی ها پربودند. ایستادم و میله را با دست گرفتم. هنوز یک ایستگاه نرفته بودیم که دستی آمد و انگشت هایم را لمس کرد. مرد میانسالی بود با شقیقه های جوگندمی. دستم را سراندم پایین تر. دست مرد هم پایین تر آمد و دوباره دستم را گرفت. گفتم من جای دخترتم، خجالت نمی کشی؟ گفت: جون! قربون تو دختر برم! چندشم شده بود، پیاده شدم.

 

سوار تاکسی شدم . نشستم صندلی جلو تا از تن مالی بغل دستی درامان باشم. راننده هر دنده که می کشید دستش را به رانم می مالید. کم کم تنش را کشید طرف من و بازو به بازویم جفت کرد. مسافرهای عقبی را که پیاده کرد، راه به راه به من دست می زد. اعتراض کردم. گفت: نازک نارنجی خانوم! ... و زد روی ترمزو پیاده شدم.

 

آژانس گرفتم. نشستم صندلی عقب. راننده تا نشست، آینه را روی صورتم تنظیم کرد. سر صحبت را با من باز کرد. آنقدر از توی آینه به من نگاه می کرد و چشمک می زد که ذله شده بودم. یک بار هم یک ماچ ازآینه حواله ام کرد. محل اش نگذاشتم. یک بار هم وقتی داشت دنده عوض می کرد، دستش را عقب آورد تا پایم را بگیرد. گفتم: همین بغلا ... و پیاده شدم.

 

گفتم بقیه راه را پیاده بروم. راه افتادم. بوق بود که ازماشین ها بلند شده بود. ماشین ها شیشه ها را داده بودند پایین ومی گفتند: خانم! چند؟ جا خالی داریم ها! و متلک های زشت می گفتند. بعضى هايشان فحش می دادند. کاش فقط ماشین ها بودند! موتوری ها هم دست بردار نبودند. خانم! به پر عقب... خانم! سوارمی شی؟ ... ماشین هایی که از روبرو می آمدند، چراغمی دادند. در پیاده رو هم درامان نبودم. مردهایی که ازجلو و پشت سر رد می شدند ، متلک های رکیک می گفتند. نرخ های عجیب و غریب می دادند! ...

 

وقتی به دوستم اينارو گفتم، گفت: چاره اش اینه که خونه بمونی و بیرون نیای! گفتم: یعنی زندونی بشم؟ گفت: مگه راه دیگه ای هم داری؟ گفتم: چرا من باید تو خونه بمونم؟ اونى که باید تو خونه بمونه من نیستم، این مردهای مریضند که لیاقت ندارن ...

 

این نوشته، افسانه نیست. یک نوشته ی خیالی نیست. اتفاقا عین واقعیت است. خاطرات تلخ یک هم نفر نیست. خاطرات تلخ خيلى از زنان است که درطول چند ماه گذشته شنیده ام و سعی کردم همه را یک جا بنویسم.

 

زن آزاری فقط کتک زدن زن درخانه نیست. زن آزاری فقط تبعیض و تفکیک و تحقیر نیست. زن آزاری فقط گفتن عبارت هایی مانند ضعیفه و امثال این نیست. زن آزاری فقط صیغه و چند زنی و هوو آوردن و سایر محرومیت های اجتماعی نیست. زن آزاری انواع و اقسام گوناگونی دارد که نمونه هایی ازآن ها دراین نوشته ی مختصر آورده شده است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

 

فرافکنی های معاون امور زنان حسن روحانی

 

شهیندخت مولاوردی – معاون حسن روحانی درامور زنان و خانواده – که در نشست سالانه سازمان ملل شرکت کرده بود، از هر دری سخن گفت الا از زنان. مولا رودی درسخنانی فرافکنانه و ضد ونقیض، جمهوری اسلامی را نظامی معرفی کرد که می کوشد زمینه های توسعه را برای زنان فراهم آورد! او بیشتر از بحرانهایی حرف زد که موجب مشکلاتی برای زنان می شود. مولاوردی به جای آن که به اصل موضوع بپردازد از تحریم ها ی اقتصادی غرب علیه ایران نام برد و سعی کرد با سریش و چسب، تحریم ها را به زنان و زندگی آنها بچسباند.

 

او نگفت که رژیمش چه بلایی سر زنان می آورد. که دستگیر می کند. که زندانی می کند. که شکنجه می کند. که اعدام می کند. که سنگسارمی کند. که سعی دارد حجاب اجباری بر سر زنان کند. که سعی دارد بعناوین مختلف زنان را به حاشیه براند. که سعی دارد کودکستانها و مدارس و دانشگاهها را مانند اتوبوس ها و دریا ها، زنانه – مردانه کند. که سعی دارد زنان را ازبرگزاری روز جهانی زن منع کند. که به زنان اجازه نمی دهد بدون اجازه ی همسر یا پدر یا براردشان به مسافرت بروند. که سعی دارد زنان را ازحق انتخاب همسر و شغل وحق طلاق محروم کند. که سعی دارد زنان را شهروند درجه دوم و سوم قلمداد کند. که می کوشد اجازه ندهد زنان تشکل های مستقل خود را داشته باشند. که اعتیاد و تن فروشی را به زنان تحمیل کرده است. که دستفروشی را به زنان تحمیل کرده است. که خودسوزی و خودکشی را به زنان تحمیل کرده است. که ازدواج های اجباری دخترکان را به آن ها وخانواده هایشان تحمیل کرده است. که زندان و تجاوز را به زنان تحمیل کرده است. که می خواهد با وضع و اجرای قوانین ارتجاعی و محدود کردن آزادی های بیان و پوشش و ... جهنمی برای زنان برپا کند.

 

مولاوردی از این همه جنایتی که علیه زنان ایران روا داشته می شود طفره می رود و دلش مثل دل رهبرانش خوش است که معاون رئیس جمهور است و به سازمان ملل رفته تا مثلا در پنجاه و هشتيمن اجلاس زنان ملل متحد ! سخنرانی کند. او گمان می کند که نماینده ی زنان ایران است! او خودش را به کوچه ی علی چپ می زند و مشکلات عمده ی زنان را تحریم اقتصادی و محیط زیست می بیند واعلام می کند. انگار زنان و در راس آنها زنان ایران همه ی مشکلات شان حل شده و فقط مانده تحریم اقتصادی و معضلات محیط زیست که با حل این دو مشکل، زنان ایران دیگر هیچ غمی ندارند وآب در دل شان تکان نمی خورد!

 

ازمجموع ومحتوای سخنان مولاوردی چنین برمی آید که او برای دفاع ازحق زنان به اجلاس سازمان ملل نرفته بود بلکه رفته بود تا شاید بتواند لابیگری کند تا رابطه ی سرمایه داری جهانی با جمهوری اسلامی از این هم که هست، بهترشود تا جمهوری اسلامی بتواند چند صباحی دیگر نیز سر پا بماند. رفته بود تا مراتب عجز و لابه ی سران جمهوری اسلامی را این بار به شکل دیگری و ازکانال دیگری به گوش سرمایه داران بزرگ درامریکا و اروپا برساند و خیال شان را از بابت امنیت سرمایه و سرمایه گذاری درایران راحت کند.

 

مولاوردی از همه چیز حرف زد بجز از آزادی های اجتماعی زنان در ایران. او نگفت که چرا در روز ١٧ اسفند، سخنرانی یکی از زنان مجلسی جمهوری اسلامی که مجوز گرفته بود و مکان برگزاری سخنرانی را از قبل اعلام کرده بودند وقصد داشت درمورد تشکل های زنان حرف بزند، درست یک ساعت قبل از شروع برنامه به دستور آقایان لغو شد. البته کسانيکه براى شرکت در جلسه سخنرانى رفته بودند به پارک نزدیک محل برگزاری سخنرانی لغو شده رفتند و مراسم را خودشان دردست گرفتند و هریک از حاضران به نوبت سخنرانی کردند و نگذاشتند مردم دست خالی به خانه هایشان بروند.

 

او نگفت که هنوز پس از ٣۵ سال زنان حق ندارند بمناسبت ٨ مارس جشن های خود را علنا برگزارکنند. او عمدا فراموش کرد بگوید که همین ماه گذشته دو کارگرزن درخیابان جمهوری اسلامی تهران از یک ساختمان چند طبقه ی آتش گرفته، خودشان را از پنجره به بیرون پرتاب کرده و جان داده اند. او عمدا فراموش کرده بگوید که دریک سال گذشته، مجلس و دولت می خواستند ”ازدواج“ (تجاوز!) با دخترخوانده را قانونی کنند اما دراثر فعالیت و مخالفت زنان و مردان آگاه و مبارز، مجبور شدند این مصوبه ی کودک آزاری را به حالت تعلیق درآورند. *


مندرج در نشريه زن آزاد ٣٦

 

fitnah.movement@gmail.com