ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

تا کى؟

 ننگ بشريت معاصر٬ قتل و نابودى و محو همجنسگرايان !

 

 

مينا احدى

 

صبح روز جمعه ۲۴ ژانويه بود. از يک سخنرانى در دانشگاه ترير در آلمان برميگشتم. موضوع سخنرانى ام همجنسگرايى و اسلام بود.


در يک قطار خلوت نشسته بودم و براى وقت گذارانى سرى به اينترنت زدم. اخبار از سراسر دنيا و همچنين اخبارى از زندگى اولاند رئيس جمهور فرانسه و بحران خانوادگى او و.... حال و حوصله خواندن اخبار کشت و کشتار و جنگ و غيره را نداشتم. در ميان خبرها يکباره نگاهم روى يک خبر ميخکوب شد٬ ”خودکشى يک همجنسگراى ۲۰ ساله در باکو که از فعالين مدافع حقوق همجنسگرايان نيز بود“. عکسش را نگاه ميکنم٬ فقط ۲۰ سال سن داشته و با طنابى که رنگين کمانى است و نماد همجنسگرايان در سراسر جهان٬ خودش را حلق آويز ميکند.


اين يکى از نمونه هاى دردناک، و واقعيتى است وحشتناک در کشورهاى اسلام زده. همان موضوعى که از چند روز پىش براى سخنرانى ام روى آن کار ميکردم. همان موضوعى که روز گذشته در دانشگاه ترير و در جمع دانشجويان علاقمند با احساس از آن حرف زدم و سه ساعت بحثهاى جذاب و بسيار پر شور در اين مورد داشته و از آنها قول گرفته بودم که بيش از اين به معضلات همجنسگرايان در کشورهاى اسلام زده بپردازند... . در سخنرانى گفتم که صداى همجنسگرايانى که از سلول مرگ جمهورى اسلامى زنگ زده و کمک خواسته اند در گوشم هست. از ماکوان مولودى حرف زدم و از قاسم بشکول٬ از حمزه چاوى و محسن قبرايى و نعمت صفوى و نوجوانانى که فقط بدليل تمايل جنسى شان٬ با مرگ روبرو شده بودند. من در اين سخنرانى گفتم که ما براى کمپين هاى جهانى عليه اعدام احتياج به عکس و رابطه با خانواده و مصاحبه با افراد داريم و در مورد همجنسگرايان خانواده ها سکوت ميکنند٬ علاقه اى ندارند که گفته شود فرزندان آنها بدليل همجنسگرايى در خطر اعدام هستند و بعد از به قتل رسيدن عزيزانشان نيز عکسى و برنامه اى و گزارشى از اين جنايات نميتوانيم پخش کنيم. جامعه در مجموع با سکوت اينها را بدرقه ميکند و اين بسياردردناک است.


من از اين سخنرانى مى آمدم و فکر و ذهنم هنوز مشغول همان واقعه بود. اسلام و همجنسگرايى!


در قران و در احاديث و در همه جا٬ ايدئولوژى اسلامى٬ همجنسگرايى را ننگ و گناه و امرى غير قابل پذيرش ميداند و بر سياست محو و نابودى همجنسگرايان تاکيد ميکند. مذهب اسلام رسما دستور قتل داده و اين دستور متاسفانه اکنون در بسيارى از کشورها اجرا ميشود.


يک نکته مهم است٬ قران و دستوراتش قبلا هم بوده٬ ولى با روى کار آمدن و قدرت گرفتن يک جنبش اسلامى٬ اسلام سياسى در ايران و ديگر کشورها٬ اين دستور و اين نگرش قران و اسلام٬ بشدت به مرحله اجرا گذاشته ميشود. ما در سى و چند سال اخير با جنبش اسلامى طرف هستيم که براى قدرت گرفتن و در قدرت ماندن٬ حقوق اوليه ميليونها نفر را زير پا له ميکند. اين جنبش با اتکا به اسلام و مذهب٬ به زنان حمله ميکند٬ همجنسگرايان را اعدام ميکند و با خونريزى و جنايت و سنگسار و وحشت افکنى٬ از مردم زهر چشم ميگيرد و حکومت ميکند و مى چاپد.


بنا بر اين اگر درمورد مشکلات همجنسگرايان در کشورهاى اسلام زده حرف ميزنيم٬ بايد در سه مورد بحث و تاکيد کنيم. ۱- مذهب اسلام ۲- جنبش اسلامى و اسلام سياسى ٣- فرهنگ عمومى و سکوت چند صد ساله در مورد همجنسگرايى.


در مورد اسلام همچون يک مذهب متعلق به قرون وسطى و ضد همجنسگرايان بايد حرف زد و بلافاصله بايد اضافه کرد که مشکل همجنسگرايان در کشورهاى اسلام زده وجود يک جنبش وحشى و تروريستى است که در پرونده اش قتل هزاران همجنسگرا ثبت شده است. سازمانهاى مدافع حقوق همجنسگرايان در ايران از اعدام بيش از ۴۰۰۰ همجنسگرا در طول سي و چهار سال حکومت اسلامى حرف ميزنند. واقعيت اينست که تعدادى از همجنسگرايان در ايران سنگسار شده اند و گزارش اعدام و سنگسار همجنسگرايان در کشورهاى اسلام زده ديگر نيز به دست ما رسيده است. طبعا جمهورى اسلامى ايران در اين مورد پيشتاز است و در صدر جدول جنايت عليه همجنسگرايان است.


در قانون مجازات اسلامى در ايران٬ همجنسگرايى مردان را با اعدام پاسخ ميدهند و د رمورد زنان گفته اند٬ اگر دو زن برهنه و بدون دليل زير لحاف بروند٬ اولين بار صد ضربه شلاق و بار دوم و سوم هم شلاق ميخورند و در بار چهارم به اعدام محکوم ميشوند.


در قانون عربستان سعودى٬ پاکستان٬ موريتانى٬ سودان٬ سومالى و يمن و .... همجنسگرايى را با اعدام پاسخ ميدهند. در بحرين٬ قطر٬ الجزاير و مولداوى همجنسگرايى با جريمه و زندان و تنبيه هاى بدنى پاسخ ميگيرد و در ادامه بايد اينرا اضافه کنم که جامعه و فرهنگ عمومى در همه کشورهاى اسلام زده٬ يک معضل مهم ديگر همجنسگرايان است. فرهنگ و سنتهايى که همجنسگرايى را در بهترين حالت يک بيمارى دانسته و موضوع همجنسگرايى براى اين جوامع را به يک تابوى مطلق تبديل کرده است.


در بسيارى از موارد همجنسگرايان از طرف خانواده و دوستان و اطرافيان نيز٬ مورد اذيت و آزار قرار گرفته و رفتارهاى عمومى و روزمره آنها را به بن بست کامل ميکشاند. عیسی چاخمارلی در صفحه فیس‌بوک خود نوشته است: “شما را ترک می‌کنم. این کشور و این جهان جای من نیست.” وی افزوده است: “اکنون خوشبختم. به مادرم بگویید تو را خیلی دوست دارم. همه شما را مسئول مرگ خود می‌دانم.” عیسی چاخمارلی در يک فيلم که قبلا از او گرفته شده٬ می‌گوید خانواده وی نیز نتوانسته‌اند جنسیت او را بپذیرند.


وی ادامه می‌دهد: “با این‌که روانشناسان موضوع را به خانواده‌ام توضیح داده‌اند، اما آنها باز هم معتقدند که من مریض هستم.” و بالاخره عيسى که خود فعال مدافع حقوق همجنسگرايان بود و بقيه را به شجاعت و دفاع علنى از حقوق همجنسگرايان در کشورهاى اسلام زده دعوت ميکرد٬ زير فشارهاى فراوان و خرد کننده٬ متاسفانه دست به خودکشى ميزند.


بنظر من بايد در مورد همجنسگرايان و مشکلات آنها بسيار بيش از اينها حرف زد٬ بايد در سطح بين المللى٬ عليه احکام اعدام همجنسگرايان فعاليت کرد و بايد دنيا را متوجه اين زخم و درد بزرگ کرد که در بخشهايى از جهان هزاران نفر بدليل همجنسگرايى در معرض خطر بوده و دستگير و شکنجه و اعدام ميشوند٬ اين ننگ بشريت معاصر است و بايد چاره اى براى آن کرد.


تابوى سکوت در مورد همجنسگرايان و شکنجه و اذيت و آزار و يا قتل آنها بايد شکسته شود و صداى اعتراض همجنسگرايان در کشورهاى اسلام زده بايد بيش از اينها در دنيا منعکس کرد.
در ايران و کشورهاى اسلام زده بسيارى از همجنسگرايان با بجان خريدن مشکلات زياد٬ علنى فعاليت و مبارزه ميکنند٬ تابو شکنى کرده و از حقوق خود دفاع ميکنند. اين بسيار شجاعانه است. بايد صداى اين اعتراضات را بيش از پيش در دنيا منعکس کرد. بايد از اين مبارزات دفاع کرد و بايد کارى کرد که جامعه و مردم به نقد اين فرهنگ و رفتار و سرکوبگرى وحشيانه همجنسگرايان پرداخته و سکوت کشنده در اين مورد شکسته شود. *

درج در نشريه زن آزاد شماره ٢٩

 

fitnah.movement@gmail.com