ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

خبر و نظر

 


شهلا دانشفر

 

زنان بخش عظیم نیروی بیکار در ایران
بنا بر خبر منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران در پاییز ٩٢، میزان بیکاری زنان دو و نیم برابر مردان بر آورد شده است. تا همین جا خبر تکان دهنده است و ابعاد تبعیض و بیحقوقی علیه زن در جامعه را به نمایش میگذارد. اما ابعاد این فاجعه عظیم تر از آنچیزی است که در این آمار ها آمده است.

 

در جوامع سرمایه داری، بسیاری از زنان خانه دار که آماده کارند، جزو نیروی بیکار محسوب نمیشوند. خصوصا در سرمایه داری از نوع اسلامی آن که حضور زن در عرصه فعالیت اجتماعی عامل فساد جامعه محسوب میشود، این موضوع آشکار تر خود را نشان میدهد. بگذریم که در آمارهای رژیم اسلامی بسیاری از مشاغل چون کار فصلی، دستمروشی و حتی یک ساعت در کار نیز اشتغال محسوب میشود و در نرخ بیکاری در جامعه به حساب نمی آید. از همین رو آمار رژیم اسلامی به هیچوجه بیان کننده ابعاد تکان دهنده و فاجعه بار نرخ بیکاری در جامعه و خصوصا نرخ بیکاری زنان در جامعه را بیان نمیکند.


درجوامع سرمایه داری و در بحران های اقتصادی اش، همواره محرومترین بخش های جامعه از جمله زنان در خطر بیکار شدن از کار قرار میگیرند. در ایران این وضع به مراتب بد تر است و با وجود قوانین ارتجاعی اسلامی، ابعاد بیکارسازی زنان همواره وسیعتر و گسترده تر بوده است. این هم بخش دیگری از حقیقت است که باز آمارهای حکومتی نسبت به آن ساکت است. ضمن اینکه جمعیت میلیونی بیکار زن و مرد از بیمه بیکاری و هر گونه تامین اجتماعی ای محرومند.

 

همچنین در راستای قوانین اسلامی رژیم اسلامی همواره تلاش کرده است زنان را از عرصه فعالیت درجامعه خارج و خانه نشین کند. یک نمونه آن طرح "دورکاری" یعنی تحمیل کار کنترانی خانگی به زنان کارگر و استفاده از نیروی کار آنان در اندرون خانه ها و در کنار کار شاق خانگی بی جیره و مواجب است. نمونه دیگر از همین دست طرح ها که اخیرا بحثش بالا گرفت "طرح جمعیت و تعالی خانواده" بود که بدنبال اعتراضات گسترده ای که بر پا شد، فعلا بایگانی شده است. هدف آن نیز خانه نشین کردن زن و تبدیل آن به یک برده خانگی و ماشین “جوجه کشی است. در عین حال نتیجه چنین طرحهای بیکار شدن بیشتر زنان از کار است.

 

بدین ترتیب حکومت اسلامی همواره تلاش کرده است، هم از نیروی ارزان کار زنان بعنوان بردگان مزدی سود جوید، هم آنها را از حق و حقوق خود محروم نگاهدارد و زیر فشار دائمی خطر اخراج، بیشترین کار را با ارزانترین بها از گرده آنها بیرون بکشد. میخواهم بگویم که پدیده بیکاری زن در جمهوری اسلامی را باید در چهارچوب حاکمیت یک آپارتاید جنسی تمام عیار باید دید تا بتوان ابعاد فاجعه بارش را لمس کرد و شناخت.

 

در عین حال با دیدن کل این تصویر است که میتوان متوجه قدرت جنبش رهایی زن در ایران و حضور فعال اجتماعی زنان در جامعه شد. بطوریکه آمارهای رژیم اسلامی ناگزیر زنان را در خود جا داده است.

 

واقعیت اینست که تلاش زنان برای رفتن به دانشگاهها و اختصاص درصد بالایی از میزان دانشجویان و فارغ التحصیلان بخود، تلاش و مبارزه زنان برای راهیابی به فعالیت های اجتماعی و اشتغال به کار، همه و همه به فاکتورهای مهمی برای نیاز سرمایه داری حاکم در ایران به این نیرو در بازار کار تبدیل شده است. امروز با وجود تمام این پیشروی هاست که دارند از آمار دو و نیم برابر بودن میزان بیکاری در میان زنان نسبت به مردان سخن میگویند.

 

در هر حال یک نکته روشن است. آنهم خواست بیمه بیکاری برای همه زنان و مردان آماده به کار است. این خواست مهمی است که زندگی و معیشت جمعیت میلیونی بیکاران به آن گره خورده است. باید این خواست را به یک گفتمان وسیع در جامعه تبدیل کرد. باید زنان بیکار بعنوان بخش عظیمی از این جمعیت میلیونی بیکار، در صف جلوی اعتراض علیه بیکاری و خواست بیمه بیکاری باشند. بعلاوه همانطور که امروز کارگران از حداقل دستمزد دو میلیون تومان سخن میگویند، میزان بیمه بیکاری نباید از حداقل دو میلیون تومان کمتر باشد و در کنار همه اینها، همه بیکاران باید از بیمه های اجتماعی ای چون درمان و بهداشت رایگان و تحصیل رایگان در تمام سطوح تحصیلی برای فرزندانشان برخوردار باشند. خلاصه کلام اینکه امروز زنان بخش مهمی از نیروی جنبش علیه بیکاری هستند. این نیرو باید سازمان یابد.

 

این حکومت به عقب مانده ترین تفکرات مردسالارانه میدان عمل داده و در نتیجه آن زنان مورد تعرض و خشونت هر روزه در خانه و در جامعه قرار دارند. از جمله داستان زندگی سکینه محمدی آشتیانی و ریحانه جباری زن جوانی که هم اکنون زیر خطر اعدام قرار دارد، دو نمونه مهم از ابعاد خشونت علیه زن و بشریت در آپارتاید جنسی ایران است. دو نمونه اخیر که با کارزاری جهانی، توجه جهانیان را بسوی خود کشیده و حمایت گسترده ای را جلب کرده است. آنوقت دارودسته های خارج کشوری این حکومت، با چنین کارنامه ای پر از جنایت، فراخوان دهنده چنین همایشی علیه خشونت در جهان و علیه زن شده اند.!!! یک همایش مسخره که در پرتو بازی مسخره دمکراسی و گفتمان های سازنده شان در دستور زیر مجموعه های سازمان ملل قرار میگیرد.

 

از نظر ما جهان عاری از خشونت یعنی جهان عاری از وجود حکومت هایی چون رژیم اسلامی. جهان عاری از خشونت یعنی ریشه کن شدن بنیادهای دیکتاتورهایی که ستم و بیحقوقی را در جوامع خود نهادینه کرده اند. انزوای جمهوری اسلامی در سطح جهانی و اخراج آن از تمام مراجع بین المللی یک گام مهم بسوی جهان عاری از خشونت است. سرنگونی رژیم اسلامی، کوتاه شدن دست مذهب از زندگی مردم نه تنها جامعه ایران را امن و بدور از خشونت خواهد کرد، بلکه خود یک فاکتور مهم در امنیت منطقه و جهان خواهد بود. *

 

درج در نشريه زن آزاد ٣٨
http://www.fitnah.org/fitnah_farsi_page.html

 

fitnah.movement@gmail.com