ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

زن آزارى: مقصر کيست؟

 

 

 

 بهار گلشه

 

 

 

 

 

 

 

اتفاقى را که در اينجا بازگو مى کنم در شهر سنندج و براى يکى از دوستانم که از مشتريان باشگاهى بود که من در آنجا کار مى کردم رخ داده است.

 

من و دوستم در یکی از شهرکهای اطراف سنندج بنام بهاران، زندگی میکردیم. بهاران تا مرکز شهر حدود نیم ساعت با ماشین فاصله دارد.

معمولا ما بعد از تمرين، از باشگاه ورزشى با همديگر به خانه برمى گشتيم. یک روز بعد از پايان تمرین و از آنجا که بايد جايى مى رفتم با او به خانه برنگشتم و ازاو جدا شدم . حدودا ساعت ٨ شب بود و هوا کمی تاریک شده بود و بعلت ترافیک زیاد و عدم وجود تاکسی عمومی نا خواسته یک ماشین شخصی جلوی دوستم ترمز می کند، او نیز بالاجبارمسیرش را می گوید و سوار می شود. در سواری بجز راننده یک نفر دیگر در جلو نشسته بود. در ادامه مسیر و بعد از مدتی راننده یک مرد دیگر را در بین راه سوار میکند و به مسیر خود ادامه میدهد. دوستم بی خیال بیرون را نگاه میکند که ناخودآگاه ترسی به سراغش آمده و نگاهی به اطراف خود مى اندازد و می بیند که آن دو نفر به او نگاه میکنند و توی آینه راننده نیز به او نگاه میکند. اين چيزها ترسش را بیشتر کرده و حس میکند اتفاق بدی ممکن است برایش پیش بیاید. بعد از مدتی بین دو نفر جلو حرفهایی رد و بدل شده و در این هنگام تلفن راننده نيز زنگ میخورد و او به شکل رمزی میگوید که سوژه جور شده است، ردیفش کند! دوستم که این حرف را شنیده بود به راننده میگوید که مى خواهد پیاده شود. راننده بدون توجه به حرف او با لبخندی گاز ماشین را میگیرد و بطرف بیرون شهر سرعتش را اضافه میکند. دوستم که خیلی ترسیده بود شروع به داد و بیداد میکند که آنها با خنده به او میگویند هر چقدر مى خواهد مى تواند داد و فرياد کند، چون کسى نيست به او کمک کند. بعد از کمی فکر کردن او و به این نتیجه میرسد که درب را باز کند و به راننده مى گويد اگر نایستد خودش را به بیرون پرت میکند. راننده اندکی میترسد که نکند بلایی سراو بیاید سرعتش را کمی پائین می آورد. شخصی که در عقب ماشین کنار دوستم نشسته بود با چاقو او را تهدید میکند که داد نزند. دوستم بدون توجه به حرفهای او و از ترس اينکه مبادا آنها بلايى سرش بياورند خودش را به بیرون پرت میکند و بصورت خیلی وحشتناک از ناحیه سر و دست و صورت به شدت آسیب می بیند بطوریکه بیهوش می شود. راننده ماشینی که پشت سرآنها حرکت مى کرده، مى بيند خانمی از ماشین جلویی به بیرون پرت شده و راننده ماشين بدون توجه به اين امر به حرکت خودش ادامه میدهد. او مشکوک مى شود و ماشين را تعقیب کرده و شماره ماشين را بر ميدارد و به پلیس میدهد.

 

از این جریان چند روزى گذشت و او به باشگاه نيامد. اين موضوع من را نگران کرد چون او یکی از شاگردان منظم من بود و هیچ جلسه تمرینش را قطع نمی کرد. به دوستم تلفن کردم که مادرش جواب داد و گفت که تصادف کرده و نمیتواند حرف بزند. نگرانیم بیشتر شد و تصمیم گرفتم بعد از اتمام کارم به عیادت او بروم و همين کار را هم کردم. وقتى به خانه دوستم رفتم و با او روبرو شدم وحشت کردم. وضعيتش اصلا خوب نبود. او بشدت آسيب ديده بود و از چند ناحيه دچارشکستگی شده بود. شانس هم آورده بود که زیرماشین نرفته بود. مادرش کل جریان را برای من تعریف کرد. اين اتفاق و بدتر از آن هم مى توانست براى من رخ دهد اگر آنروز با او به خانه برمى گشتم.

 

خلاصه این موضوع مانند بمبی در میان زنان باشگاه پخش شد. بعدش هم آشکار شد که اتفاقات مشابهی برای زنهای دیگر در سایر نقاط شهر رخ داده بود.

 

چه بسیار زنهایی که شايد مورد اذيت و آزار و تجاوز قرار گرفته باشند ولى از ترس آبروى خود، سکوت اختيار کرده و حرفى به زبان نياورده باشند و روى این مسائل سرپوش گذاشته باشند.

 

دولت در هر جامعه اى موظف است که امنيت، حرمت و آرامش شهروندانش اعم از زن و مرد را تامين کند. اگر خشونت عليه زنان در جامعه اعمال مى شود، اگر زن آزارى مى شود، اگر به زنان در جامعه بى حرمتى مى شود، اگر آرامش زنان سلب مى شود، اگر هزار و يک بلاى ديگر سر زنان مى آيد، باعث و بانى اش جمهورى اسلامى است. چرا که قوانين خود حکومت، زن ستيز و تبعيض آميز و ارتجاعى است و اخلاقيات عقب مانده و ضد زن را تشديد مى کند و اين اجازه را مى دهد که زنان اينگونه مورد اذيت و آزار و بى حرمتى قرار گيرند. *


مندرج در نشريه زن آزاد ٣٦

 

fitnah.movement@gmail.com