ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

 خشونت خانگی و ضرورت تاسیس خانه های امن زنان درایران

سوسن صابرى

 

 

زنان در طول تاریخ قربانیان خشونت هم در خانواده و هم در سطح جامعه بوده اند. ابعاد این فاجعه در دوره های مختلف و جوامع گوناگون، متفاوت بوده است. بعنوان نمونه قتل، تجاوز و آسیبهای فیزیکی و روحی رساندن به زنان در زمان جنگ بعنوان ابزارهایی برای به شکست کشاندن طرف مقابل، مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد.این نوع خشونت عکس العمل جامعه و مدافعین حقوق انسان را نیز بهمراه داشته است. در میان ابعاد و گوناگونی عرصه های مختلف خشونت علیه زنان، خشونت خانگی اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در جوامعی مانند ایران علاوه بر نقش قانون و حکومت و سیستم اقتصادی و اجتماعی بعنوان عامل اصلی بروز و تداوم خشونت خانگی، باید متاسفانه فرهنگی را که بعضا خشونت در خانواده را امری خصوصی و در چارچوب خانواده تلقی می کند اضافه کرد. فرهنگی مردسالار و مذهبی و سنتی که مروج اصلی اش باز هم حکومت اسلامی است. اینکه مرد صاحب زن است و در صورت تخلف زن، حق دارد که تنبیه اش کند. زن باید مطیع باشد. اطاعت بهترین راه برای جلوگیری از عصبانیت مرد و کتک خوردن از وی است. سیستم ضدانسانی سرمایه داری با فقر و تبعیض و فلاکتش از یکطرف و حکومت اسلامی با ایدئولوژی مذهبی و قوانین اسلامی ـ قرآنی اش از طرف دیگر مولد و عوامل تدوام خشونت خانگی علیه زنانند. هر چقدر طرفداران "اسلام معتدل" تلاش کنند نمیتوانند نص صریح قرآن در سوره نسا مبنی بر حق مرد در کتک زدن زن را تغییر دهند. حکومتی که بیش از سی سال سابقه اعمال خشونت علیه مردم را در پرونده تاریخی اش دارد، حکومتی که یک رکن قدرت و حیاتش به خشونت علیه زنان گره خورده، نه میتواند و نه میخواهد که علیه خشونت خانگی کاری انجام دهد. با اینحال و تا جاییکه به خود مردم برمیگردد، تحقیقات در ایران نشان میدهد که ابعاد این خشونت بسته به فاکتورهای مختلفی همچون طبقه اجتماعی، گروه سنی، تحصیلات و منطقه جغرافیایی (اعم از شهر و روستا و هچنین استانهای مختلف) میتواند بسیار متغیر باشد. مسئله اینجاست که زنی که در خانه کتک میخورد و شکنجه جسمی و روحی می شود از هیچ حمایت قانونی برخوردار نیست. پناهگاهی ندارد. خوش شانسهایش میتوانند بطورموقت به فامیل و دوست و آشنایی پناه ببرند.

 

 حکومت اسلامی بنابردلایلی که در بالا ذکر شد هیچ مسئولیتی در قبال جان و زندگی این قربانیان ندارد. هزاران زن بدلیل عدم وجود مرجع و مامنی قانونی و ترس از جانشان، به ادامه زندگی در جهنمی که شکنجه گاهشان است ادامه میدهند و یا از طریق خودکشی و خود سوزی به مرگ تدریجی شان نقطه پایانی میگذارند.خشونت خانگی در کشورهای اروپایی نیز یک معضل اجتماعی است. اما در این جوامع به یمن مبارزات مردم و بویژه مبارزات زنان و مردان برابری طلب، قانون و حکومت موظف به پاسخگویی و چاره جویی است. یکی از امکاناتی که محصول چنین مبارزاتی است، ایجاد پناهگاه و خانه های امن است. این خانه های امن محل پناه دادن به زنانی است كه توسط مردان هم خانه شان مورد خشونت فزیكی و تهدید جانی نیز قرار گرفته اند. علاوه بر سرپناه، زنان در این مراکز از خدمات پزشکی و روانشناسی نیز بهره مند میشوند. زنانی که مورد خشونت خانگی قرار گرفته اند تا زمانیکه مسکن مناسبی پیدا کنند حق زندگی در این مراکز را دارند. خانه های امن زنان در بعضی کشورهای اروپایی نیز نسبتا پدیده ای جدید هستند. بعنوان نمونه در کشور سوئد اولین خانه های زنان در سال ۱۹۷۸ تاسیس شدند. خانه امن طبعا راه حل معضل خشونت علیه زنان نیست. این معضل در سیستم اقتصادی ـ اجتماعی و قوانین و فرهنگ حکومتها ریشه دارد اما بهرحال دولتها موظف هستند که امکاناتی برای حفظ جان قربانی خشونت ایجاد کنند. جمهوری اسلامی هیچ میل و انگیزه ای برای ایجاد چنین مراكزی ندارد. ایده تاسیس خانه های امن مدتی است که از طرف بعضی از فعالین حقوق زنان در ایران طرح شده است ولی بدلیل روبرو بودن با حکومتی ضد زن و همچنین عدم تمرکز و پیگیری كافی از سوی فعالین حقوق زن تا این لحظه راه بجایی نبرده است. این خواسته را باید به یک خواست عمومی تبدیل کرد. در مجامع خانوادگی، در محل های کار، در وبلاگها و سایتهای اینترنی و در ظرفیت جمعهای فعالین مدافع حقوق زنان باید خواست ایجاد خانه های امن را مطرح کرد و حول آن حرکتهای اعتراض براه انداخت. میتوان جنبش برابری طلبانه زنان در ایران را حول این خواسته ابتدایی که خواست میلیونها زن در ایران است، سازمان داد. باید جمهوری اسلامی را وادار کرد که به این خواست ابتدایی زنان تن بدهد.

 

مندرج در نشریه زن آزاد شماره ٢٣

 

fitnah.movement@gmail.com