ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

 چند خبر مربوط به زنان درهفته ای که گذشت

دوشنبه - ٢٨ بهمن ۹۲ - ١٧ فوريه  ۲۰۱۴

 

آزاده دربندى

 

 

١– امان از تنهایی !
آخوند قرائتی اعلام کرد که سن ازدواج باید به ١۴ سال برسد. او گفت: " ... وگرنه جوانی که سرتا پا شهوت است را چگونه کنترل کنیم ؟ "
این ١۴ عجب عدد جالبی است! می گوییم ماه شب چهارده. و یا چهارده معصوم. و یا یار ١۴ ساله. حتما حکمتی دراین ١۴ هست که این قدر رویش تاکید می کنند!


این آخوند مرتجع، انسان ها را با عینک خودش می بیند. در نظر او هر جوانی که راه می رود درحقیقت یک پارچه شهوت است که باید کنترلش کرد. یعنی وظیفه دولت کنترل شهوت جوانان است! برای همین است که پیشنهاد می دهد : "هر کس باید شماره تلفن یک اسلام شناس (مثل او را) همیشه درجیبش داشته باشد تا درمواقع نیاز مسائلش را از او بپرسد! "


او که در رابطه با خانواده و تعالی صحبت می کرد گفت: " درتهران ١۴ هزار بیمار روانی داریم که به خاطر تنهایی بیمار شده اند و ازدواج آدم را از تنهایی درمی آورد " وجالب است که لابد هیچکدام از این ١۴ هزار نفر بیمار روانی، ازدواج نکرده اند !!!


این اسلام شناس برجسته که تخصص بالایی در بیماری های روانی دارد نتیجه آزمایشاتش را منتشر کرده و عنصر تنهایی را عامل ابتلا به بیماری های روانی دانسته است که جا دارد سازمان بهداشت جهانی جایزه نوبل سال آینده را به خاطراین کشف به گردن کلفت ایشان بیاویزد .


ایشان بسیار سمجانه موضوع را پیگیری کرده و فرمودند: "اولین نیاز بشر اکسيژن است. دومین نیاز بشر آب است و سومین نیاز بشر، همسر است و طبق فرمایش قرآن، همسر بمنزله لباس است! "حالا متوجه شدید که چرا باید هرکس شماره تلفن یک اسلام شناس را درجیب داشته باشد ؟! چون هروقت نیاز به لباس دارد، زنگ بزند! دور اندیشی را ببینید! فکرهمه جا! را کرده است ...


مثال را کیف کردید ؟! همسر، لباس است. هروقت ازلباس تان خوش تان نیامد و دل تان را زد و یا کهنه شد، بیندازیدش دور و بروید یک نو اش را بخرید! اصلا نو گرایی، چیز بسیارخوبی است! چه معنی دارد که آدم یک عمر یک لباس را بپوشد؟ ! بازهم این فمنیست های ازهمه جا بی خبر بگویند که اسلام به فکر زن ها نیست! ... البته برهیچ کس پوشیده نیست که سخنان قرائتی رازهای ناگشوده دیگری هم دارد که می تواند موضوع پایان نامه ها قراربگیرد!


٢ – درخت خربزه، الله اکبر!
تجربه ٣۵ ساله جمهوری اسلامی نشان داده است هر کاری که حکومت دست روی آن بگذارد، خراب می شود. از ارز و طلا و سکه تا پیاز و سیب زمینی و کدو تنبل!


اصلا بسیاری از کلمات در قاموس حکومت، معانی اصلی خود را ازدست داده اند. مثلا وقتی رژیم از "ساماندهی کارگران فصلی" دم می زند معنی اش این است که هیچ کاری نمی خواهد برای اشتغال کارگران ساختمانی و بیمه بیکاری شان انجام دهد و مثال های فراوان دیگر .


اله یارملکشاهی – رئیس کمیسیون قضایی مجلس – خبرداد که پیش نویس طرح تشکیل "وزارت ازدواج وطلاق" آماده شده است. حکومت می خواهد با اضافه کردن بروکراسی اداری لابد ازدواج ها را افزایش و طلاق ها را کاهش دهد! چون مساله افزایش جمعیت برای حکومت به یک بحران تبدیل شده است.


این اقدام از نظر شکلی و ساختاری همان قدر مضحک است که مثلا "سازمان حمایت از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان!" یعنی نشستن روی دو صندلی، یعنی که یکی به نعل زدن و یکی به میخ، یعنی شریک دزد و رفیق قافله. واین وزارت نوظهور "ازدواج و طلاق" هم ازآن حرف هاست. موضوع ازدواج وطلاق، یک امر دولتی و اداری صرف نیست. بدون شک، رکن اول و اساسی آن وضعیت اقتصادی است که به واسطه کارکردهای سرمایه داری و دزدی های سران و دولتمردان، بسیار بلبشو و قاراشمیش است و با وزارت و مزارت و بخشنامه و دستور، سر و سامان نمی گیرد. ازدواج و طلاق، وزارت ندارد این وضعش است وای به روزی که یک نفرمدیر - به احتمال زیاد مرد و ضد زن - درحد یک وزیر در راس وزارتخانه ای قرار بگیرد که قرار است درآینده نزدیک به تومار سازمان ها و وزارتخانه های کشور اضافه شود .


٣ – دوچرخه ها ی زنانه – دوچرخه های مردانه!
شهرداری تهران به تقلید از چین، درصدد است تا بصورت نمادین، استفاده از دوچرخه را در رفت و آمدهای روزانه شهری جا بیندازد. برای این کار درنقاطی از خیابان های میانی و بالای شهر، دکه ها و کیوسک هایی را به نام " خانه دوچرخه " برپاکرده است. شهروندان می توانند با مراجعه به این کیوسک ها و ارائه مدارک و تضمین ها و شهریه سالانه، ثبت نام کنند و ساعاتی از روز از دوچرخه ها استفاده کنند. اما به شرطی که متقاضی مرد باشد زیرا طبق مقررات شورای انقلاب فرهنگی! دوچرخه سواری برای زنان ممنوع است.


جالب این است که در "شرایط ثبت نام" آمده است که نوجوان ١۵ ساله می تواند تقاضای ثبت نام بدهد. یعنی یک پسربچه ١۵ ساله ازحقوق شهروندی بیشتری نسبت به یک زن ٣٠ – ۴٠ ساله دارد. مردم درمورد ادعای برابری حقوق زنان و مردان درجمهوری اسلامی می پرسند: دم خروس را قبول کنیم یا قسم حضرت عباس را؟!


۴ – فروغ هنجارشکن...
٢۴ بهمن، سالروز درگذشت فروغ فرخزاد است. شاعری که درشعرهایش بر نظم دیکتاتوری و ضد زن شورید. نگاهی کوتاه به زندگی شخصی و هنری فروغ نشان می دهد که او به طرز روشنی پله های تغییر را پیموده است. ازچارپاره هایش که بیشترشخصی است تا کتاب "عصیان" تا کتاب "دیوار" و تا کتاب "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" معلوم است که فروغ پا بپای شناخت اجتماعی اش، پیش آمده و بعداز نیما یوشیج شعر را به میان زنان برده است.


تصویرهایی که فروغ از زندگی و زنان می دهد، ازاو به عنوان زنی شورشی برضد هنجارها و عرف و عادت مردسالارانه ساخته است. باید دراین مورد مقاله مستقلی نوشته شود اما آن چه دراین مورد گفتنی است، این است که روزنامه ایران – ارگان تبلیغی دولت – درشماره ۵ شنبه ٢۴ بهمن بمناسبت سالگرد فوت فروغ فرخزاد، چند صفحه ای را سیاه کرد که البته پراز تحریف و حذف بود. همین قدر هم به مذاق روزنامه جمهوری اسلامی که بیشتر نظرات جناح خامنه ای را بازتاب می دهد، خوش نیامده و در ستون "جهت اطلاع" گله کرد که روزنامه دولت، ازشاعری "هنجارشکن وضد ارزش های اخلاقی جامعه" نام برده است. جمهوری اسلامی دراین نوشته انتقادی، نوع ازدواج و طلاق! فروغ را دستاویز محکومیت فروغ قرار داده است. اما درد نویسندگان این ردیه، ازدواج و طلاق فروغ نیست بلکه درد آن ها این است که فروغ علیرغم زنان شاعری مانند پروین اعتصامی ومانند آن، به قوانین ضدزن و به مذهب و نقش آن در ترمزکردن آزادی ها و ایجاد تبعیض های آپارتایدی میان زنان و مردان، جسورانه وشجاعانه به دارندگان اندیشه های ضدزن تاخته است. اتفاقا این برخوردها ازیک منظر خوب است. ازاین منظر که زنان و مردان آزاداندیش و جوانان و دانشجویان برای کنجکاوی هم که شده یک بار دیگر به شعرها ی آوانگارد و کتاب های ساختار و هنجارشکن فروغ مراجعه می کنند ووظیفه زنان آگاه و مبارز است که در پیام ها و نوشته های کوتاه شان ازشعرهای فروغ استفاده کنند.


۵ – دانشگاه یا آرایشگاه زنان!
مدتی است که محمدتقی رهبر از آخوندهای مرتجع مجلس نشین در روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی موضوع "دانشگاه و انقلاب فرهنگی!" را پیگیری می کند. درمطلب هفته گذشته به اینجا رسیده است که انقلاب فرهنگی درزمینه حجاب و عفاف! یک ضرورت بود و باعث شد که حجاب و عفاف دردانشگاه ها پیاده شود! اما این آخوند هم مانند دوستانش ناگهان دچارفراموشی می شود و بند را آب می دهد و از دهانش درمی رود که: " دانشگاه، آرایشگاه نیست... دانشگاه، پایگاه همسریابی نیست! ... "


البته این حجت الاسلام زیاده گو می داند که بزرگتر از او هم نتوانستند جلوی آرایش کردن زنان را بگیرند چرا که دانشگاه ازجامعه جدانیست. زیبایی وتوجه به زیبایی یکی از نیازها و حقوق شخصی آدم هاست و هیچکس نباید و نمی تواند آدم ها را از آرایش کردن و یا آرایش نکردن منع کند. همانطور که نمی تواند و نباید مردم را ازنفس کشیدن منع کند.


توهین به دانشجویان درجمله دوم این آخوند، به اوج می رسد. او به دانشجویان تهمت می زند که گویا برای پیداکردن همسر آینده شان به دانشگاه می روند! این نگاه کثیف همه چیز را در جنسیت و سکس خلاصه می بیند.


اما ازیک نظر دیگر اتفاقا دانشگاه یکی از بهترین جاها برای شناخت و انتخاب همسر است و چه جایی بهتر از دانشگاه. اما محمدتقی رهبر دانشگاه را با خانه های عفاف! و دفاتر ازدواجی که شرکا یش درست کرده اند، اشتباه گرفته است.


این نماینده حکومت به مسئولان دانشگاه و وزارت کار و ... سفارش می کند: " دانشجویان بسیجی و محجبه را تشویق وتقدیر کنند و برای اشتغال آینده آنان تمهیداتی داشته باشند ... "


روشن است که محدودیت های آقای رهبر، فقط یک جنبه ندارد. نتیجه ای که می خواهد از محدودیت ها بگیرد، تبعیض آشکار و اعلام شده علیه جوانان و زنان است که سال هاست تحت عنوان سهمیه های خانواده شهدا و رزمندگان و... درجامعه جاری است. *


درج در نشريه زن آزاد ٣٢
http://www.fitnah.org/fitnah_farsi_page.html

 

fitnah.movement@gmail.com