ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

پاسخى کوتاه به خانم نسرين ستوده
لطفا روحانى و دولتش را از زير ضرب خارج نکنيد!
دولت سکوت نکرده، با جار و جنجال، جنايت کرده است!

 

مينا احدى

 

اين روزها در صحنه سياست در ايران، يک اسم، يک عکس و يک سرگذشت و يک پايان دردناک، مورد بررسى ميليونها نفر قرار گرفته است. اسم اوغلامرضا خسروى سوادجانى است.


سرگذشت: پدر و همسر، فعال سياسى ۴۹ ساله، به اتهام کمک مالى به يک سازمان اپوزيسيون جمهورى اسلامى " مجاهدين خلق" دستگير و شکنجه و به اعدام محکوم ميشود.


پايان دردناک: او را در حمله به بند ٣۵۰ زندانيان سياسى، مورد ضرب و شتم وحشيانه قرار ميدهند، همانجا جلادان با صداى بلند ميگويند او را خواهند کشت و سپس به رجايى شهر منتقل ميکنند و ميگويند ميبريم که اعدامت کنيم. در يک سحرگاه خونين در روز يکشنبه اول ماه ژوئن در زندان رجايى شهر اعدام شد.


او را کشتند و مثل هزاران و هزاران مورد ديگر حتى به مادرش اجازه گريه کردن و به مردم اجازه همدردى کردن با بازماندگان را ندادند. مثل هزاران و هزاران مورد در ايران در طول سي و پنج سال حکومت فاشيست هاى اسلامى، مخفيانه خودشان، پيکر او را به خاک سپردند و سپس اسلحه به دستانشان در همه جا، اطراف خانه غلامرضا، اطراف محل مراسم و اطراف گورستانى که او را دفن کرده بودند، اسلحه هايشان را به سوى مردم گرفته و با ترس و لرز در مقابل مردم صف کشيدند و جرات نگاه کردن به چشم هاى دوستان و مادر و همسر غلامرضا را نداشتند.


اين يک داستان متاسفانه بارها در ايران تکرار شده است. يک داستان ديگر نيز بارها در ايران تکرار و تکرار ميشود و بايد يکبار براى هميشه تکليف اين داستان را هم روشن کنيم.


نسرين ستوده در مورد اعدام غلامرضا، مطلب کوتاهى نوشت و از سکوت دولت در اين مورد حرف زد بخشى از اين نوشته:
دور جدیدی از حملات قضایی علیه فعالان مدنی و سیاسی آغاز شده است .یورش بی‌رحمانه به بند 350، احضار و بازداشت فعالان مدنی و خبرنگاران، اعدام غلامرضا خسروی یکی از زندانیان سیاسی که در میان اعتراضات گسترده‌ی فعالان حقوق بشر در داخل و صحنه‌ی بین‌المللی به وقوع پیوست، همگی نمونه‌های عینی این یورش قضایی است.


هرچند سکوت محض دولت، دست خشونت‌گرایان را در نمایش عریان یک جنایت قضایی باز گذاشته و باعث شده است تا نه تنها به شکایت زندانیان رسیدگی نشود بلکه با جابجایی رییس زندان‌ها و انتقال وی به پست قضایی، امکان چنین کشتارهایی را که به قصد تسویه‌حساب‌های شخصی انجام می‌شود، باز بگذارند.

 

معهذا ضمن تاکید بر خاتمه دادن به فشارهای قضایی علیه فعالان و رسیدگی به ضرب و شتم بی‌رحمانه‌ی زندانیان سیاسی که به مثابه گروگان‌های شخصی به حساب می‌آیند، خواسته‌ی خود را مبنی بر لغو کامل کلیه‌ی احکام اعدام و به ویژه اعدام‌های سیاسی اعلام می‌دارم تا زمینه‌ی چنین انتقام‌جویی‌های شخصی فراهم نشود.


خانم ستوده گرامى!
سکوت محض دولت!!! شوخى مى فرماييد! دولت و هر دو جناح اين حکومت، در ده ماه گذشته حداقل ۷۰۰ نفر را اعدام کرده اند و صداى اين اعدامها حتى به گوش مردم ساکن دور افتاده ترين دهات در آنسوى دنيا هم رسيده است. دولت و قوه قضاييه و خامنه اى و سپاه و وزارت اطلاعات همه باهم در مورد اعدام در ايران متفق القول بوده و همه با هم براى ترساندن مردم و ساکت کردن آنها ميکشند. اين حقيقت را لطفا ، تار و کدر نکنيد!


روحانى و دولتش، از صندوق هاى کذايى راى جمهورى اسلامى بيرون آمدند، يا بيرون آورده شدند، براى اينکه نظام تحت فشارهاى گسترش يابنده مردم و همچنين زير فشار تحريم ها و فشارهاى سياسى بين المللى بود. کسى آمد که بتواند حداقل فشارهاى بين المللى را کم کند، حواريونش به چشم مردم خاک بپاشند و فضا چنان تيره و تار شود که بتوانند داخل را ساکت کند و خارج را همراه!


روحانى همواره با صداى بلند گفته است، آمده است فشارهاى بين المللى را کم کند. يک لبخند و يک صف از اصلاح طلبان از حکومت رانده شده و چهر ه هاى و شخصيت هاى اصلاح طلب در خارج کشور مثل گنجى و شيرين عبادى و بقيه کافى است که بتوانند دهانها را براى مدتى ببندند، دول غربى که مشکل اشان هيچگاه موقعيت زنان و يا مردم در ايران نبوده و همواره براى داد و ستد اقتصادى و سود آورى له له ميزدند، با وقاحت در رسانه ها و در تريبونهاى مجالس اروپايى گفتند اوضاع بهتر شده و مردى روحانى با لباس حرير شکلاتى و با سياستهاى نرم و معتدل و با لبخندى برلب آمده است و ما ميتوانيم هيئت هاى اقتصادى به ايران بفرستيم. صداى انتقاد مى شنيديم مثلا در آلمان که چرا هيئت هاى ما روانه ايران نشده اند و بر سر خوان يغما ننشسته اند و ...


روحانى اما يک چهره ديگر هم داشت: اين مرد روحانى با لباس شکلاتى حرير و با لبخندى بر لب، در داخل طناب هاى دار در دست داشت، نه فقط يک و يا دو طناب بلکه حداقل ۷۰۰ طناب و اين آن روى پروژه حفظ نظام بود. روحانى را آنطور که هست و بوده ببينيد. اين پروژه، يعنى تلاش براى حفظ نظام و کم کردن هر گونه فشارى از روى آنها را، کاملا ببيند و آنرا همان گونه که هست به افکار عمومى دنيا و مردم ايران معرفى کنيد.


روحانى و دولتش صدها نفر را اعدام کردند، و يک خيل از اصلاح طلبان حکومتى همواره گفتند، دولت خبر ندارد، الان نميتوانند کارى بکنند، قدرت دستشان نيست و اينها سعى کردند صداهاى اعتراضى را ساکت و يا کم اثر کنند.


يک بخش از خاکريزهاى دفاع از حکومت اعدام، يک بخش از سنگرهاى دفاع از طناب دار و اعدامهاى گسترده در ايران، يک بخش از خاکريز حمله به زنان " بدحجاب" و آزاده در ايران و .. را اصلاح طلبانى اشغال کرده اند و شبانه روز با جديت از آن دفاع ميکنند که همواره حکومت اسلامى را به جناح بد و خوب تقسيم کرده و از يک بخش از جلادان عاشقانه دفاع کرده اند. اصلاح طلبانى که به چشم مردم خاک مى پاشند. اصلاح طلبانى که در جنبش عظيم ميليونى مردم در سال ۸۸ کفش و کلاه کرده و در نهايت تير به پاى جنبش مردم زدند و در خارج کشور دهانها را با لمپن بازى و يا تهديد مى بستند که شعار "سرنگون باد حکومت اسلامى" داده نشود، دوست صميمى شما خانم عبادى در اين جبهه بود. مى فرمودند، نگوييد "مرگ بر جمهورى اسلامى" ما از مرگ بيزاريم! و اما هيچ وقت نفرمودند سرنگون باد حکومت اسلامى! مشکل خانم عبادى با مرگ گفتن و اين چيزه نبود،ايشان با سرنگونى حکومت اسلامى مشکل داشتند و هنوز هم مشکل دارند.


اين روزها حتما شنيده ايد که يک جنبش گسترده در دنيا در دفاع از ريحانه جبارى زن جوان محکوم به اعدام و محبوس در زندان شهر رى در جريان است. ۱۸۵ هزار نفر از مردم دنيا به حکم اعدام ريحانه، نه گفتند، از خانم عبادى يک کلمه نشنيديم. من البته مدتها است از ايشان خبرى ندارم، ولى شما و من خوب ميدانيم که جنبش بخشش در ايران، سامره على نژاد و کمپين نجات ريحانه و تظاهرات و اعتراضات هزاران نفر در خارج از کشور باعث شد در همين هفته گذشته اتفاقاتى بيفتد که بايد مى افتاد. انتظار اين بود شما با اين کمپين همراه ميشديد نه اينکه با اعلام غير واقعى "سکوت دولت" در مقابل اعدامها بخواهيد قوه مجريه را تطهير کنيد.


دولت آلمان، اعدامها در ايران را محکوم کرد و قول برخورد شديدتر به اين جنايات را داد، مجبور شد چنين کند! احمد شهيد و سه گزارشگر سازمان ملل خواهان توقف فورى اعدامها در ايران شدند. خبرى رسيده مبنى بر اينکه سناى هلند اعدامها در ايران را محکوم کرده و خواهان محاکمه سران رژيم اسلامى شده است. امريکا هم مجبور شد اعدامهاى فزاينده در ايران را محکوم کند. امنيستى هم هر چند لنگان لنگان اما بعد از چند ماه سکوت به خاطر سر کار آمدن روحانى اکنون اعدامها را محکوم کرده است و متوجه شد که روحانى هم مثل بقيه آخوندها و سران حکومت، دزد و قاتل است.


اين تغيير سياست راحت بدست نيامده است. به همت مبارزات و جنبش هاى اعتراضى گسترده و از جمله جنبش کارگرى، جنبش عليه اعدام و بخشش، جنبش آزادى زن و پرتاب کردن حجابها در ايران که به " آزادى يواشکى" معروف شده و ... اين فضاى امروز حاصل اين مبارزات است.


به دوستان اصلاح طلب در ايران بگوييد " ديگر حناى روحانى رنگى ندارد"
شما در نوشته کوتاه خودتان خوشبختانه اعدام غلامرضا خسروى را محکوم کرده ايد ولى يک آوانس بزرگ به حکومت اعدام داده ايد. "دولت سکوت کرد" نه! دولت سکوت نکرده، دولت با جار و جنجال به يارى نظام و بال ديگر اين دستگاه جهنمى آمده است. دولت با جار و جنجال و يک عده با هياهو، نقش دولت را مخفى کرده و ميکوشند براى بخشى از نظام آبرو و سمپاتى بخرند. توصيه من به شما بعنوان يک زن آزاده و يک فعال مدافع حقوق بشر و کسى که قلبى براى ديگران داريد اينست که از اين صف جدا شويد. صف کسانى که همواره مدافع حکومت اسلامى از نوع کمى بهترش بوده اند! صف جار زننده اصلاحات در يک حکومت سراپا ضد انسانى و فاشيست!


جنبش عليه اعدام و جنبش سرنگونى طلبانه در ايران، جنبش دفاع از حقوق زنان، در ايران بايد ظاهرا اول تکليفش را با اين خاکريزها روشن کند و بعد بسوى سرنگون کردن بيرق اين حکومت پيش برود.


جاى شما در جنبش انسانى مدافع حقوق انسان، مدافع حقوق زنان و در صف مخالفين اعدام است!
پروژه اصلاحات رژيم اسلامى، پروژه مقابله با جنبش سرنگونى در ايران است و اين به نفع هيچکس و از جمله شما نيست!


درج در هفته نامه زن آزاد شماره ۴٦

 

fitnah.movement@gmail.com