روحانى رئيس جمهور حکومت اسلامى، ظاهرا اين روزها صداى
اعتراض زنان به ممنوعيت ورود به استاديوم ها را شنيده و از
مولاوردى معاون خود خواسته بود که در اين مورد تحقيق کند!!
در گير و دار تحقيقات اين خانم در مورد افتضاح سياسى کامل
حکومت اسلامى و اعتراض مردم و تيم ملى ايتاليا به اين
آپارتايد کامل و بيشرمانه جنسيتى عليه زنان که صداى فيفا
را نيز مدتهاست در آورده، يک زن نماينده مجلس به اسم فاطمه
آليا گفت:
" کار زن، شوهرداری و تربیت فرزند است؛ نه والیبالدیدن"
اين کنه ايدئولوژى حاکم در ايران است. يک حکومت که با حربه
اسلام و با مقدس کردن جنايت و رذالت بر ميليونها نفر مردم
آزاده ومدرن در قرن بيست و يک حاکميت ميکند. يک وسيله
بسيار مهم ساکت کردن جامعه و سرکوب مردم، از سوى اين حکومت
ضد زن و کثيف اسلامى، آدم حساب نکردن زنان، امر و نهى کردن
بر زنان و آنها را عملا در رديف بردگان حساب کردن است.
حکومت اسلامى ايران حکومت ضد زن است. وقتى آخوند و مامور
نيروى انتظامى و سران اين حکومت به خود حق ميدهند که در
مورد زنان، بعنوان افراد صغير و بى عقل رجز خوانى کنند،
وقتى نماينده مجلس اين حکومت که از قضا يک زن است و خود در
مجلس نشسته است، ميگويد وظيفه زن بچه دارى و شوهردارى است
و زن را چه به ورزش، و وقتى روزانه اين تحقير و توهين ها
تکرار و تکرار ميشود، باند حاکم بر جامعه ميتواند بهترهمه
مردم را بزند و بکشد و حاکميت کند!
اما در مقابل اين حکومت زن ستيز، خودشان بهتر ميدانند که
جامعه ايران مقاومت کرده و يک فرهنگ و مناسبات و روابط
آلترناتيو را عملا شکل داده است.
در مقابل اين زن ستيزى وقيح اسلامى، زنان در ايران صف
کشيده و عملا پاسخ اين بى حرمتى را داده اند. فاطمه آليا
اگر جرات ميکند از صحن مجلس بيرون آمده و بدون اسلحه و
قداره بند، در ميان يک جمع از زنان از اين ايده کثيف و
رذيلانه خود دفاع کند، تا ببيند که حکومت اشان روى چه
آتشفشانى نشسته است.
آلترناتيو اين حکومت زن ستيز، حکومتى است که در آينده بر
امر برابرى زن و مرد تاکيد کند، در قوانين اساسى اش برابرى
مطلق بين زن و مرد به رسميت شناخته شود و همه قوانين
گنديده و ضد زن اسلامى را به سطل اشغال بياندازد و نه فقط
اين، بلکه بايد مناسبات و امکاناتى ايجاد کند که در عمل و
در زندگى روزمره عليه زن ستيزى و فرهنگ تحقير و توهين به
زنان ايستاده و جامعه ايران را بسوى روابط انسانى و برابر
در عمل پيش ببرد. اين امکان پذير است چرا که جامعه ايران و
جنبش برابرى طلبانه زنان در ايران ظرفيت بالايى از روابط
انسانى و برابر بين زن و مرد را در خود نهفته و فشرده کرده
است. پس زنده باد جنبش برابرى طلبانه زنان و زنده باد جنبش
عليه ممنوعيت ورود زنان به ورزشگاه ها ، جنبشى که در سطح
بين المللى آبرويى براى نظام اسلامى نگذاشته و ميرود که
اين ممنوعيت را به همت اعتراضات و همبستگى بين المللى عملا
لغو کند.
مندرج در زن آزاد شماره ۴٨ |