ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

ستم کشی زن و آپارتاید جنسی

هویت پایه ای جمهوری اسلامی است!

 

 

مصاحبه با شهلا دانشفر در رابطه با "طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده"

 

سيامک امجدى: اخيرا طرح جامع جمعيت و تعالى خانواده که توسط عده اى از نمايندگان رژيم اسلامى تنظيم شده بود براى بررسى به مجلس اين رژيم فرستاده شده است. لطفا در رابطه با اين طرح کمى توضيح بدهيد و چرا اين طرح اصلا مطرح شده است؟


شهلا دانشفر: بحث بر سر پیر شدن جمعیت است. رجا نیوز از این موضوع تحت عنوان: ”در راه بودن فاجعه جمعیتی خبر میدهد“. بنابر همین خبرها و بر اساس سناریو رشد پایین جمعیتی که سازمان ملل متحد در سال ٢٠١٠ منتشر کرده است، اگر ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامه ای برای تعادل آن نداشته باشد در ٨٠ سال آینده جمعیت به ٣١ میلیون خواهد رسید که ٤٧ درصد آن را افراد سالمند بالای ٦٠ سال تشکیل خواهند داد. در همین راستا خامنه ای از افزایش جمعیت به بالاتر از ١٥٠ میلیون سخن میگوید. ٥٠ نفر از نمایندگان مجلس نیز طرحش را نوشته و برای بررسی به مجلس داده اند. مدافعین این طرح نیز آنرا اقدامی مهم برای تضمین استحکام نظام میخوانند. چون دردشان نیروی کار ارزان جوان و تامین لشکر اسلامشان است.


سيامک امجدى: شما اين طرح را چگونه ارزيابى مى کنيد و کلا نظر شما در رابطه با طرح"جمعيت و تعالى خانواده" چيست؟


شهلا دانشفر: با توجه به نکاتی که در پاسخ به سئوال قبل اشاره کردم از نظر من طرح "جامع جمعیت و تعالی خانواده" طرح حکومت آپارتاید جنسی به معضل پیر شدن ترکیب جمعیتی کشور است.


روشن است که مساله پیر شدن جمعیت امری واقعیست و هر کشوری که با این معضل روبرو شود، قطعا باید بنشیند و برای آن راه حلی جویا شود. اما برای جواب قبل از هر چیز باید دید ریشه های رسیدن جامعه به چنین مکانی و چنین ترکیب جمعیتی ای کدامند؟


طرح "جامع جمعیت و تعالی خانواده" ۵٠ بند دارد و بند بند آن توهین اشکار به زنان و کل جامعه است. هدف آن خانه نشین کردن زن و تبدیل آن به یک برده خانگی و ماشین "جوجه کشی است. این طرح یک توهین آشکار به زنان و کل جامعه است.


این طرح با وقاحت تمام بخش بسیار کوچکی از تسهیلاتی که باید زنان از آن برخوردار باشند، نظیر مرخصی زایمان یا حفظ شغل بعد از دوران بارداری و زایمان را بعنوان امتیاز به زنان طرح میکند تا به خیال خود با این مشوقه ها زنان را به گوشه خانه سوق دهد. همچنین چون در اسلام بچه داری فقط کار زن است، در این طرح فقط از ١٠ روز مرخصی برای پدر صحبت شده است و نتیجتا این زن است که از کارش، از تحصیلش و از زندگیش باید فاصله بگیرد و به امر مقدس "بچه داری" و حفظ "کیان خانواده اسلامی" شان مشغول شود. نتیجه آن نیز طبعا بیکاری بیشتر، فقر و قلاکت بیشتر و محرومیت اجتماعی بیشتر زنان است. نتیجه آن کشیده شدن زنان بیشتری به تن فروشی و پایین آمدن سن آن در جامعه است. نتیجه آن بالارفتن آمار خودکشی و تحمیل یک زندگی فاجعه بار بر زندگی زن و کل جامعه است. روشن است که جامعه ایران زیر بار چنین تعرضی نمیرود و نباید برود.


در طرح "تعالی خانواده" رژیم اسلامی حتی محرومیت زنان از حق پایه ای طلاق بیشتر شده و تحت عنوان حفظ کیان "خانواده اسلامی شان" شرایط دشوارتری برای آن پیش بینی شده است. مطابق آن فقط وکلایی حق قبول دعاوی خانوادگی در امر طلاق را دارند که متاهل بوده، حداقل ٤٠ سال سن و نیز ۵ سال سابقه وکالت در حوزه حقوق خانواده داشته باشند. البته برای وکلایی که در نتیجه کار آنها پرونده های طلاق منجر به صلح و سازش شود، مشوقه هایی چون امتیاز ارتقای شغلی، تعلق کراته ویژه و " استحقاق دریافت تمامی حق الوکاله تا آخرین مراحل رسیدگی" در نظر گرفته شده است. در این طرح حتی به قضاتی که مخالف خواسته موکل خود عمل کنند و مانع طلاق و جدایی او از همسرش شوند، جایزه تعلق میگیرد. معنی آشکار همه اینها نیز قرار دادن کل دستگاه قضایی رژیم اسلامی در مقابل زنی است که میخواهد از جهنم خانه ای که در آن دچار شده رها شود. طرح "جامع جمعیت و تعالی خانواده" طرح محرومیت زن از حق طلاق و وادار کردن او به زندگی در چهارچوب خانواده ای که چیزی برای زن در آن باقی نمانده و در واقع طرح رسمیت دادن به تجاوز در چهارچوب خانواده و خشونت علیه زنان است.


بنا بر طرح "تعالی خانواده" رژیم اسلامی، زنان حتی از حق جلوگیری از بارداری و آزادی سقط جنین محرومند. بدین ترتیب زن اگر در فلاکت بسر میبرد. اگر در شرایطی ناخواسته بچه دار شود و اگر و به هر دلیلی در این جامعه پر از محرومیت نخواند و نتواند بچه اش را داشته باشد، از حق سقط آن محروم است. نتیجه چنین طرحی نیز چیزی جز مرک و میر بیر زنان در شبکه های سقط جنین های "غیرقانونی " و غیر استاندارد ، افزایش شمار تولد کودکان ناخواسته با آینده ای ناروشن و پر از محرومیت، بالارفتن آمار خودکشی و به تباهی کشید شدن بیشتر زندگی زنان و کل جامعه نخواهد بود.


خلاصه کلام اینکه طرح "جامع جمعیت و تعالی خانواده رژیم اسلامی به لحاظ اقتصادی بر ابعاد فقر و بیکاری و نابسامانی زنان شدت میدهد. به لحاظ اجتماعی نیز بر ابعاد ستم کشی زن در خانواده و در سطح جامعه شدت میدهد و نتیجه عملی اش نیز پایین آمدن بیشتر سن تن فروشی در جامعه و گسترش ابعاد فاجعه بار آن و قربانی شدن بیشتر زنان نخواهد بود.


سيامک امجدى: دغدغه اصلی ارائه ‌دهندگان این طرح، کاهش رشد جمعیت و رسیدن آن به نقطه صفر در صورت ادامه روند موجود است. این در حالی است که مسئله اصلی که سبب کاهش زاد و ولد، افزایش طلاق، کم شدن میل جوانان به ازدواج شده که مسائل و مشکلات اقتصادى است که در این طرح اصلا به آن پرداخته نشده است. نظر شما در اين رابطه چيست؟


شهلا دانشفر: طرح "جامع جمعیت و تعالی خانواده" پاسخ رژیم اسلامی به معضل کاهش رشد جمعیت و بقول شما رسیدن آن به نقطه صفر است. شما به نکات درستی اشاره کرده اید. به نظر من توحش سرمایه داری حاکم با قوانین ارتجاعی اسلامی اش عامل و مسبب رسیدن جامعه به چنین وضعیت فاجعه باری است. واقعیت اینست که اقتصاد جامعه فلج شده و فقر و فلاکت بیداد میکند. بیکاری ابعاد میلیونی و هشداردهنده ای بخود گرفته است . از جمله در همین هفته اخیر علی ربیعی وزیر کار رژیم اسلامی از در راه بودن ده میلیون نیروی بیکار خبر میدهد. در کنار این بیکاری های میلیونی نیز هر روز کارگران بیشتری از کار بیکار میشوند. این در حالیست که کارگران و کل جامعه از هیچ نوع بیمه اجتماعی ای مثل بیمه بیکاری، درمان و بهداشت رایگان، تحصیل رایگان برای همه و غیره و غیره محرومند و دستمزدها و حقوق بخش عظیمی از جامعه چندین بار زیر خط فقر است و مردم در بی تامینی مطلق به حال خود رها شده اند. تبعات مستقیم این وضعیت بالا رفتن سن ازدواج ، به تلاشی کشیده شدن خانواده و بالا رفتن آمار طلاق است. در کنار همه این مصائب اعتیاد نیر بیداد میکند و ابعاد تکان دهنده ای بخود گرفته است. امار خودکشی هر روز بیشتر میشود و آمار مرگ و میر بالاتر میرود.


در چنین جامعه ای هیچ چشم اندازی در برابر جوانان برای تشکیل خانواده و داشتن زندگی ای انسانی قرار ندارد. و اینها همه عواملی پایه ای است برای بر هم خوردن تعادل جمعیتی کشور و "پیر شدن" ترکیب جمعیتی کشور است.

 

از جمله امروز جامعه به وضعیتی رسیده است که بسیاری از جوانان در حسرت ازدواج کردن و تشکیل خانواده دادن و دارای فرزند شدن هستند. اما برای اینکه نمیتوانند برای خود مسکن و ماوایی تهیه کنند و حتی بعضا زندگی خود را به سختی میگذرانند، از ازدواج کردن و صاحب بچه شدن رویگرانند. بطور واقعی نیز وقتی هم به جامعه نگاه میکنند می یبینند که ٤ میلیون کودک کار و خیابان هستند و هفت میلیون کودک بنا بر آمار خود دولت از تحصیل خارج مانده اند، در چنین وضعیتی روشن است که جوانان از ازدواج کردن و بچه دار شدن هراس داشته و گریزان شوند. بنابراین در ایران بحث از مساله ترکیب سنی جمعیتی کشور و غیره فراتر میرود. بحث بر سر رسیدن کل جامعه به مرز تباهی در حاکمیت رژیم اسلامی است.


سيامک امجدى: اينطور که پيداست، طرح جامع "جمعيت و تعالى خانواده" تلاشى است همه جانبه براى کمرنگ تر کردن نقش اجتماعى و اقتصادى زنان در ايران و کلا خانه نشين کردن آنان. هدف جمهورى اسلامى از طرح چنين قوانين تبعيض آميزى نسبت به زنان چيست و چرا هميشه زنان در صف اول تعرض قرار دارند؟


شهلا دانشفر: دقیقا همینطور است و من مواردش را جلوتر اشاره کردم. همانطور که اشاره کردم "طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده" طرح حکومت اسلامی برای خارج کردن زنان از فعالیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه است. برای اینکه بنا بر قوانین ارتجاعی اسلامی زن یک کالای جنسی است. متعلق به مرد است، جایش در خانه و وظیفه اش "شوهرداری و بچه آوردن و بچه داری" است. ستم کشی زن و آپارتاید جنسی هویت پایه ای جمهوری اسلامی است. اما از سوی دیگر دره ای عمیق بین دولت ارتجاعی رژیم اسلامی و قوانین و طرحهایش با واقعیت حاکم بر جامعه وجود دارد. این رژیم نتوانسته است سطح توقعات مردم را پایین بیاورد. مردم رفاه میخواهند. مردم آزادی میخواهند. از همین رو می بینیم که علیرغم قوانین ارتجاعی اسلامی، مناسبات اجتماعی مردم در سطح جامعه اساسا بر پایه روابطی مدرن، سکولار و انسانی گذاشته شده است. در همین راستا جنبش رهایی زن در صف جلوی این مبارزه قرار دارد. به قول شما زنان در صف اول این تعرض هستند. میخواهم بگویم که این وضعیت به انقلابات نه تنها در ایران بلکه در کشورهای اسلامی و یا متاثر از قوانین اسلامی دیگر اساسا خصلتی زنانه داده است. این را شما به وضوح در نقش جنبش رهایی زن در صف اول اعتراض و به چالش کشیدن رژیم اسلامی می بینید. این را شما در تونس و در مصر دیدید.


میخواهم در عین حال این نتیجه را نیز بگیرم که یک هدف دیگر طرح "جامع جمعیت و تعالی خانواده" از خانه نشین کردن زنان، عقب زدن این جنبش و این مبارزه نیز هست. به عبارت روشنتر درجامعه ای که زنان با جنگ هر روزه خود رژیم اسلامی را در سنگر های بسیاری عقب زده اند، جنگ بر سر حجاب و جداسازی جنسیتی یک عرصه دائمی مبارزه زنان و مردم معترض علیه رژیم اسلامی است، بنا بر آمار خود رژیم ٦٠ درصد دانشجویان را دانشجویان دختر تشکیل میدهد، و خلاصه کلام اینکه جنبش رهایی زن یک عرصه مهم چالش رژیم اسلامی و قوانین ارتجاعی اسلامی آن است، طرح "جامع جمعیت و تعالی خانواده" یک تعرض آشکار به زنان و کل جامعه است.


سيامک امجدى: قانون‌اساسى رژيم اسلامى، سياستگذاران و قانونگذاران و مجريان را به رفع تبعيض عليه زنان و زمينه‌سازى و ايجاد امكانات جهت رشد و تعالى و تقويت جايگاه انسانى آحاد ملت موظف كرده است، در حاليکه اين طرح وطرحهاى مشابه که در بيش از سه دهه در مجلس حکومت اسلامى تصويب و به اجرا در آمده اند تماما درجهت تقويت و تشديد تبعيض جنسى، شکاف بيشتر ميان حقوق زن و مرد و غيره بوده است. اين تناقض را شما چگونه توضيح مى دهيد؟


شهلا دانشفر: بله، قانون اساسی رژیم اسلامی، سیاستگذاران و قانونگذاران و مجریان آن طرحهایی که تصویت میکنند، از جمله همین طرح جامعه جمعیت و تعالی خانواده و حتی منشور ”حقوق بشر“ جناب روحانی همه از رفع تبعیض و تعالی و تقویت جایگاه انسانی آحاد ملت و غیره حرف میزنند، ولی همه حرفشان رعایت حق زن در چهارچوب شئونات و قوانین ارتجاعی اسلامی است. قوانین اسلامی نیز اساسش علیه زن و ستمکشی زنان است. با همین شئونات و قوانینشان است که سی و چند سال است بساط آپارتاید جنسی را بر پا کرده و حجاب و جدا سازی جنسیتی دو پرچم هویتی اینهاست. از جمله در همان مقدمه قانون اسسی رژیم اسلامی هویت اصلی زنان و حقوق انسانی شان فقط در جهت ایجاد بنیادهای اسلامی مشروع خوانده میشود. در همین طرح "تعالی جمعیت" و یا منشور حقوق شهروندی روحانی نیز همین را می بینید و حتی از این هم بدترند. تا جاییکه این طرحها صدای خودی هایشان را نیز بلند کرده است و دارند از این میگویند که این طرحها مغایر با "قانونی اساسی" رژیم است و خواهان باز پس گرفتن آنها شده اند. بنابراین میخواهم بگویم تناقضی وجود ندارد. تعالی انسان، کیان خانواده و غیره و غیره برای اینها صرفا مفاهیمی هستند در مکتب قرآن و اسلامشان، و پاسخگویی به نیاز های سرمایه برای داشتن کار ارزان و کارگر خاموش. و مردم همین را قبول ندارند.


سيامک امجدى: نگرانى از کاهش رشد جمعيت و پير شدن جمعيت ايران در سال هاى آتى سران رژيم را به بر آن داشته که نسبت به اين مسئله چاره انديشى کنند و از زاويه آنها، طرح کاملا تبعيض آميز جمعيت و تعالى پاسخى است به اين معضل که از آنها هم انتظارى بيشتر از اين نبود. اما در ساير کشورهاى ديگر جهان براى جلوگيرى از پير شدن جمعيت کشور و کلا تعديل جمعيت چه برنامه هاى به اجرا مى گذارند؟


شهلا دانشفر: در سایر کشورهای جهان صورت مساله به این صورت که در جمهوری اسلامی طرح است، خود را نشان نمیدهد. جمهوری اسلامی جدا از مسائلی که اشاره کردم اهداف سیاسی، استراتژیک و تقویت موقعیت منطقه ای خود را در این نوع طرح ها دنبال میکند. ولی در کشورهای دیگر جهان این معضل معمولا خود را به صورت نیاز بازار به نیروی کار جوانتر و وسیعتر نشان میدهد. بنابراین بطور معمول یکی از راههای که در این کشورها در پاسخ به این مساله در پیش میگیرند، سیاست پناهنده پذیری منعطف تریست. چون پناهندگان معمولا بطور متوسط جوانتر، آماده به کار تر و کم هزینه تر هستند. در عین حال در میان این طیف زاد و ولد بیشتر است. مثلا کانادا، کشورهای اسکاندیناوی، استرالیا، در سه ده اخیر پناهندگان بسیاری را وارد کشور خود کرد. بگذریم که اکنون بحران جهانی سرمایه داری این روند بعکس شده و فشار روی پناهندگان بیشتر شده است. از سوی دیگر ابعاد فقر و فلاکت حاکم بر ایران که خود یک عامل معضل جوانان برای ازدواج و داشتن فرزند است، با بسیاری از کشورهای جهان قابل مقایسه نیست. بطور مثال در کشورهای اروپایی بالا رفتن سن ازدواج و کاهش زاد و ولد دلایل دیگری دارد. از جمله یک گرایش غالب در میان جوانان، ازداوج دیر تر و گذران ریلکس تر دوران جوانی در تحصیل و کار و جستجوی علائق شخصی خود است. از همین رو بازار کار آنجا که به نیروی کار جوان احتیاج دارد از یکسو به سیاست مهاجر پذیری و منعطف کردن پذیرش پناهنده رو می آورد و از سویی تسهیلاتی در جهت پایین آوردن ساعت کار، پایین آوردن سن بازنشستگی، تسهیل کردن کار خانگی و غیره را طبعا در دستور میگذارد. اما درجایی که ریشه رسیدن جامعه به این معضل بیکاری، فقر، بی تامینی، و غیره است، روشن است که برای رفع آن باید مستقیما به همین معضلات پاسخ داد و رفاه اجتماعی را بالا برد. بنابراین پاسخ ما مردم به معضلی که شما طرح کرده اید، گذاشتن پایه های جامعه بر رفاه و زندگی ای انسانی است. برخورداری مردم از بیمه های اجتماعی با استانداردهای پیشرفته جهان امروز از جمله درمان و بهداشت رایگان، بیمه بیکاری مکفی، و برقراری روابطی مدرن، سکولار و انسانی در جامعه است. پاسخ ما مردم سرنگونی رژیم اسلامی، به دور انداختن قوانین ارتجاعی اسلامی و رها کردن مردم از تباهی و فلاکت حاکم بر جامعه است.


اما برای خامنه ای و جانیان اسلامی حاکم سرنوشت و آینده کودکان و جوانان معنا و جایگاهی ندارد. او به افزایش جمعیت و رسیدن آن به بیش از ١٥٠ میلیون فتوا میدهد و بیشرمانه در برابر همه مصایبی که جامعه با آنها درگیر است، گستاخانه جوابش اینست که "هر آن کس که دندان دهد، نان دهد". چون دردشان کم آوردن نیروی جوان ارزان کار و لشگر اسلام است. دردشان بدست آوردن امتیار یک کشور بزرگ "اسلامی" با جمعیتی میلیونی در منطقه است. مکتب اسلامشان نیز زن یک برده جنسی و وظیفه اش "تولید نسل" بنابراین طرحشان نیز همین است که می بینید.


سيامک امجدى: همانطور که پيشتر اشاره کرديد مواد طرح ”جمعيت و تعالى“ در مجلس حکومت اسلامى اکنون در حال بررسى است وکلا تلاش دارند طرح را تدقيق کنند و براى تصويب نهايى آماده کنند. اين طرح کاملا تبعيض آميز و ضد زن است و در صورت تصويب يک عقب گرد باور نکردنى را به زنان و جنبش رهايى زنان در ايران تحميل مى کند. بنظر شما چگونه مى شود مانع تصويب و به اجرا در آمدن اين طرح تبعيض آميز و ضد زن شد؟


شهلا دانشفر: در پاسخ به سوال شما لازمست اولا بر این نکته تاکید کنم که خودشان نیز امیدی به اجرای این طرحشان ندارند و دارند از عملی نبودن اجرایش سخن میگویند. این طرح مثل همه طرحهای دیگرشان در درون خود حکومت موضوع بحث و اختلاف است. خودی هایشان نیز از زاویه اینکه اين طرح حتی از قانون ارتجاعی اساسی شان عقبتر است به آن اعتراض دارند. در درون جامعه نیز بحث های بسیاری برانگیخته است. اما روشن است که این ها خیال ما را نباید راحت کند. چنین تعرضاتی طبعا از جامعه انرژی میگیرد و در مقابل مبارزات زنان و کل جامعه یک مانع است. به هر شکلی که میتوانیم و در سطحی سراسری باید در مقابل چنین تعرضاتی ایستاد. با طومارهای اعتراضی و فراخوان به تجمع و اعتراض باید آنرا عقب راند و باید این تعرض را با تعرض پاسخ داد. از جمله یک محل مهم اعتراض به چنین طرحی جمع شدن در مقابل دادگاههای انقلابشان همانجا که زنان زیادی بخاطر نداشتن حق طلاق ویلانند، است. باید تجمع کرد و اعلام نمود که اجازه نمیدهیم این فاجعه ادامه یابد. در عین حال خواستهای اساسی خود را به جلو کشید. خواهان برابری زن و مرد در تمام سطوح اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شد. از جمله بر حقوقی چون حق طلاق، حق حضانت از فرزندان، حق برخورداری از شرایط برابر با مردان در کار و تحصیل، حق برخورداری از سه ماه مرخصی زایمان، حق برخورداری از حداقل دو سال مرخصی با استفاده از حقوق برای نگهداری کودک برای پدر و مادر، حق برخورداری از امنیت و رفاه و یک زندگی انسانی، به عنوان حقوق پایه ای و انسانی زنان و کل جامعه تاکید گذاشت. مثلا همین امروز خواست افزایش دستمزدها و خواستی که امروز کارگران اعلام میکنند که حداقل دستمزد نباید از دو میلیون تومان کمتر باشد، کاملا به وضعیت و زندگی زنان مربوط است و به نظر من باید خواست همه زنان و مردان آزادیخواه و کل جامعه باشد. همچنین تاکید بر بیمه های اجتماعی مثل بیمه بیکاری، درمان و بهداشت رایگان برای همه، تحصیل رایگان در تمام سطوح برای کل جامعه و داشتن یک زندگی انسانی و پر از رفاه باید پرچم خواستهای فوری ما در این عرصه از مبارزه باشد. خلاصه کلام اینکه با جنبشی سراسری و پیش کشیدن خواستهای پایه ای و انسانی خود باید پاسخ گستاخی رژیم اسلامی و طرحهایی چون "طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده " مجلس اسلامی و فتواهای جناب خامنه ای را داد. جمهوری اسلامی با قوانین ارتجاعی اسلامی و همه طرحهایی از این دست را باید به زباله دان تاریخ سپرد. *

درج در نشريه زن آزاد شماره ٢٩

 

fitnah.movement@gmail.com