ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

هشت مارس ١٣۵٧ یک روز فراموش نشدنی!

 


شهلا دانشفر

 

روز ١٧ اسفند ۵٧، (٨ مارس ١٩٧٩)، دو هفته پس از روی کار آمدن رژیم اسلامی و بدنبال فرمان حجاب اجباری توسط خمینی، خیابانهای مرکزی تهران و بسیاری از شهرهای دیگر به صحنه اعتراض و راهپیمایی با شکوه هزاران زن و مرد معترض تبدیل شد. این تظاهرات یک اتفاق سیاسی بود و اولین صف بندی ها را در مقابل رژیم اسلامی و قوانین ارتجاعی اسلامی اش به نمایش گذاشت. این تظاهرات در عین حال نشان داد که یک خصلت مهم انقلاب در حاکمیت رژیم اسلامی، زنانه بودن آنست. در این روز شعار ها شورانگیز بود و جمعیت خشمگین.

 

بخاطر دارم که روز ١٦ اسفند بود که خمینی جنایتکار در مدرسه "رفاه" اعلام کرد که زنان کارمند ادارات باید حجاب اسلامی داشته باشند. روز بعد از آن بود که با تعدادی از زنان معترض دیگر سر کار خود نرفتیم و با خبر کردن دوستانمان به دانشگاه تهران رفتیم. من در آن زمان معلم بودم. با جمعی از معلمان و شاگردانم به آنجا رفته بودیم. جمعیتی چند هزار نفره در آنجا بود. با سر دادن شعار، اعتراض خود را اعلام میکردیم. در این روز زنان کارمند در وزارت امور خارجه بدون داشتن حجاب به اعتراض در مقابل این وزارتخانه جمع شده و شعار میدادند. آن روز، قرار مدار روز بعد که روز جهانی زن بود را گذاشتیم. هوا سرد بود و برف می بارید. چتری داشتم که باد آنرا شکست. خلاصه به همراه همان دوستان روز بعد خود را به خیابان انقلاب رساندم. جمعیت هزاران نفره خیابانهای شمالی و مرکزی تهران را پر کرده بود. از جلوی دانشگاه به راه افتادیم. راهپیمایی پر شوری بود. مردان بسیاری با بستن زنجیر دو طرف صف راهپیمایی را حفاظت میکردند.

 

این اولین حرکت اعتراضی مردم در ابعادی هزاران نفره در مقابل رژیم اسلامی تازه به قدرت رسیده و علیه قوانین ارتجاعی اسلامی آن و حجاب اسلامی اش بود. در این تظاهرات شعار میدادیم: لحظه به لحظه گفتم، زیر شکنجه گفتم، یا مرگ یا آزادی؛ اوباش حزب الله با توهین و ضرب و شتم و با شعار یا روسری یا توسری به صف تظاهرات ما حمله میکردند و همگی ما مشت ها را گره کرده و با شعار نه روسری، نه توسری، آزادی، آزادی پاسخ میدادیم. شعار های دیگر ما در این تظاهرات عبارت بود: در طلوع آزادی، جای آزادی خالی است!؛ ما حجاب نمیخواهیم؛ ما زنان ایرانی در زنجیر نمی مانیم؛ ٨ مارس نه شرقی است، نه غربی است، جهانی است! حرف ما حرف شماست، مردم به ما ملحق شوید!، “آزادی نه شرقی، نه غربی، جهانی است!؛ ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم!

 

یک صحنه با شکوه تظاهرات ما در آن روز وقتی بود که در پل حافظ از مقابل بیمارستان میگذشتیم و پرستاران بر خلاف فرمان خمینی، با لباس سفید فرم پرستاری خود در بالکن ساختمان بیمارستان ایستاده بودند و در حمایت از راهپیمایان دست تکان میدادند و جمعیت شعار میداد: استقلال، آزادی، جمهوری واقعی!

 

بعد از این تظاهرات حرفمان این بود که باید به این اعتراضات ادامه داد. روز بعد از هشت مارس میتینگی در دانشگاه تهران داشتیم. و روز ده مارس در مقابل کاخ دادگستری جمع شدیم و خواسته هایمان را اعلام کردیم. در خواسته هايمان ضمن اعتراض به حجاب اجباری از آزادی بیان و عقیده و تجمع و دستمزد برابر زن و مرد سخن گفتیم.


خمینی که هوا را پس دید و از آنجائيکه هنوز کشتارهایش را به راه نینداخته بود تا تعرضش را دنبال کند، همان شب با زبانی الکن اعلام کرد حجاب اجباری نیست.

 

در هر حال این خود موفقیتی بود. روزهای پر جنب و جوشی بود. جوان بودیم و پرشور. روز ١٢ مارس به دانشگاه تهران رفتیم و تا میدان آزادی تظاهراتی هزاران نفره دیگری بر پا شد. به راستی جای بسیاری از دوستانی که در این روز همراه داشتم خالی است. البته دو نفر از معلمانی که با من بودند میدانم که هنوز در ایرانند و در بازنشستگی بسر میبرند. یکی از دوستان معلمم با بیماری سرطان جان باخت. دو دوست دیگرم سالها در زندان رژیم اسلامی بودند و جوانی را بسر کردند.

 

خلاصه اینکه این اعتراضات از مهمترین روزهای تاریخ اعتراض جنبش رهایی زن و آزادیخواهی در ایران بود. تظاهرات این روز نشان داد که انقلاب ۵٧ با آرمانهای انسانی اش تداوم دارد و یک خصلت انقلاب بعدی در مقابل حکومت اسلامی حاکم خصلت زنانه آن خواهد بود. *

 

درج در نشريه زن آزاد ٣٢
http://www.fitnah.org/fitnah_farsi_page.html

 

fitnah.movement@gmail.com