ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

تبعيض عليه زنان ممنوع!
بحثی پیرامون علت تبعیض جنسیتی در پرداخت دستمزدها

 

شهلا دانشفر


در سایت دولتی ایلنا بحثی دیدم حول موضوع علت تبعیض جنسیتی در پرداخت دستمزدها که از زوایای مختلف قابل توجه است. در این بحث خانمی به نام اشرف بنایی به عنوان فعال کارگری میگوید:" سقف‌های شیشه‌ای و محدودیت‌های پنهان حاکم بر اشتغال زنان ناشی از عرف جامعه است و نگاه جنس دومی به زنان اصلی ترین علت پائین ماندن دستمزد آنهاست".


او در ادامه سخنانش در گفتگو با این سایت خبری میگوید: "آمارها سند رسمی تجربیات زنان کارگر هستند و تفاوت مزدی کارگران زن و مرد کاملا در بازار کار جا افتاده و علاوه بر کارفرمایان، کارگران زن نیز پائین تر بودن مزد خود را پذیرفته اند". سپس او در ادامه همین بحث از تفاوت ٢٣ درصدی و اینکه زنان بیش از یک پنجم کمتر از همکاران مرد خود برای انجام کار مشابه مزد می گیرند، سخن گفته و توضیح میدهد که چطور کارفرمایان در توجیه این تفاوت، مسئولیت اقتصادی خانواده را متوجه مردان می دانند و بر همین اساس مزد کمتری را به زنان پرداخت می کنند و این درحالی است که بسیاری از زنان کارگر، سرپرست خانواده خود هستند و معاش خانواده از دستمزد آنها تامین می شود."
گفته های خانم اشرف بنایی بیش از هر چیز به وجود ابعاد فاجعه بار و تکاندهنده فشار اقتصادی بر روی زنان، بر روی این بخش محروم جامعه و تبعیض جنسیتی علیه آنان اشاره دارد. اما سئوال اینجاست که آیا ریشه این تبعیض جنسیتی در پرداخت مزد به زنان و مردان در قبال کار برابر، صرفا "عرف" جامعه است؟ آیا علت آن صرفا "تمکین" زنان به این نابرابری است؟ روشن است که هیچکدام از این پاسخ ها دست به ریشه های اصلی این نابرابری نمى برد و جواب درستی نیز به مساله نمیدهد. بنابراین پاسخ چیست؟


واقعیت اینست که یکی از اشکال تبعیض جنسیتی در محیط های کار پرداخت دستمزد نابرابر به زنان و مردان در قبال کار برابر است. در تمامی جوامع سرمایه داری این تبعیض را میتوان دید و جزیی از داستان ستم کشی زنان در جوامع امروز بشری است. به این معنی که حتی در جوامعی که به یمن مبارزات مردم و دستاوردهای مبارزاتی جامعه تبعیض جنسی بظاهر از بخش اعظم قوانین حذف شده است، باز زنان همچنان در متن اقتصاد سرمایه داری حاکم و نیز سنت ها و باورهای مردسالارانه جاری در جامعه، عملا در سطوح مختلفی مورد تبعیض و ستم قرار دارند و یک جنبه مهم این نابرابری نیز نابرابری در سطح دستمزدهاست.


دلیلش نیز به روشنی اینست که در سیستم سرمایه داری حاکم بر جوامع، تقسیم جنسیتی انسانها در قلمرو تولید یک عامل مهم اقتصادی و سیاسی در تضمین سودآوری سرمایه است و وجود این تبعیض تضمینی برای وجود بخش های محرومتر در خود طبقه کارگر و در سطح جامعه و در نتیجه در خدمت پایین نگاهداشتن سطح زندگی کل طبقه و کل جامعه قرار دارد.


حال در کشورهای از نظر اقتصادی عقب افتاده تر و در جوامعی که مذهب و سنت های کهنه بر نظام سیاسی و اداری و فرهنگی جامعه نفوذ بیشتری دارد، این تبعیض و نابرابری آشکار تر و زمخت تر خود را نشان میدهد.


اما موضوع اساسی تر اینست که در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی ما با آن شکلی از حاکمیت سرمایه داری در جامعه روبروییم که آپارتاید جنسی پرچم و قوانین رسمی و جاری آنست. در این جامعه از یکسو منافع اقتصادی سرمایه داری اقتضا میکند که از نیروی ارزان زن سود جوید، از سوی دیگر در چهارچوب قوانین اسلامی، وحشیانه ترین شکل بردگی مزدی را بر زنان حاکم و در نتیجه بر کل جامعه حاکم کرده است.


از نظر حکومت آپارتاید جنسی اسلامی مرد "نان آور" خانه است و زن "نفقه" بگیر. بنابراین همانطور که خانم اشرف بنایی نیز اشاره کرده اند، نفس این باور به پرداخت دستمزد نابرابر ، در برابر کار برابر زن و مرد رسمیت میدهد و این وسط این صاحبان سرمایه اند که از قبل کار این بخش محروم جامعه سود بیشتری عایدشان میشود. در عین حال واقعیت تلختر اینست که حتی همین فرصت های کار برابر نیز برای زنان در این جامعه فراهم نیست. گرایش اصلی حکومت اسلامی دور کردن زنان از عرصه فعالیت اجتماعی و خانه نشین کردن آنهاست. در این حکومت زنان براحتی در معرض اخراج و بیکارسازی قرار دارند. همچنین در بسیاری از مشاغل شانس کمتری برای استخدام و اشتغال به کار را دارند. این ناامنی مطلق شغلی و بیحقوقی زن در تمام شئونات زندگی باعث میشود که زنان ناگزیز برده این شرایط باشند. برای اینکه بتوانند اشتغالی پیدا کنند. برای اینکه فوری از کار اخراج نشوند وبتوانند کمک خرج خانواده باشند. بویژه اگر خود سرپرست و نان آور خانه باشند. بدین ترتیب بطور واقعی بحث بر سر جنگی هر روزه بین رژیم آپارتاید جنسی و زنانی است که باید برای اولیه ترین حقوق انسانی خود و حتی گیر آوردن لقمه نانی بجنگند.


اما نفس اینکه وضعیت زنان به لحاظ اشتغال، به لحاظ آمار بیکاری، به لحاظ سطح دستمزد و شرایط کار و غیره اینچنین هر روزه به موضوع بحث رسانه های دولتی تبدیل شده است، نشانگر وجود جنبشی قوی در جامعه علیه تبعیض علیه زن است. از جمله همانطور که اشاره کردم گرایش این رژیم دور کردن زنان از عرصه فعالیت اجتماعی است. هر روز با طرحهایی چون دور کاری و کار خانگی زنان و غیره تلاش دارد هم از نیروی کار ارزان زنان سود جوید و همه بیشتر آنان را به خانه نشینی بکشاند. بحث های اخیر مربوط به "طرح افزایش جمعیت " و غیره نیز در خدمت همین هدف است. اما باز وقتی به جامعه و سطح اشتغال و فعالیت اجتماعی زنان در جامعه نگاه میکنید می بینید که جامعه تسلیم این شرایط نشده است. چطور که اخیرا بحثی در سطح همین رسانه ها به راه افتاده بود مبنی بر بالابردن آمار زنان در عرصه تحصیل و اشتغال.
خلاصه کلام اینکه از نظر من ریشه تبعیض علیه زن و از جمله تبعیض در سطح دستمزدها ، وجود توحش سرمایه داری آنهم با در خدمت داشتن صنعت مذهب و از نوع حکومت اسلامی است که چنین جهنمی را بر گرده زنان و کل جامعه تحمیل کرده است. طبعا در حاکمیت رژیم اسلامی "عرف" های عقب مانده و سنن کهنه مرد سالارانه نیز تقویت و مستقیما مورد حمایت قرار دارند. و به این لحاظ میتوانند به عنوان عاملی در تبعیض و نابرابری علیه زن و مرد نقش ایفا کنند. همانطور که در چنین سیستمی بسیاری از زنان ممکن است اعتماد به نفس کافی برای جلو آمدن و مبارزه برای حق و حقوق پایه ای خود نداشته باشند و قربانی این سیتستم شوند.


بنابراین ریشه اصلی تبعیض علیه زن و از جمله تبعیض در پرداخت دستمزد به زنان و مردان نمیتواند صرفا ناشی از عرف جامعه و نگاه جنس دومی به زن ناشی شود که بشود با تغییر این نگاه و فرضا "کار فرهنگی" این ریشه را خشکاند. بلکه ریشته آن در کل سیستم نابرابر سرمایه داری حاکم و آپارتاید جنسی جمهوری اسلامی است و باید کل این سیستم را زیر و رو کرد و بساط این رژیم را جارو کرد.


رفع هر گونه تبعیض علیه زن و برابری زن و مرد در تمام شئون اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، از جمله دستمزد برابر در برابر کار برابر زن و مرد یک قانون پایه ای جامعه ای خواهد بود که حکومت دست خود مردم باشد.


ما خواهان جامعه ای هستیم که بدور از هر گونه تبعیض جنسی، قومی، مذهبی انسانها آزاد و برابر باشند. جامعه ای سوسیالیستی که شاخص آن انسان است. *

 

درج در نشريه زن آزاد شماره ۵١

 

fitnah.movement@gmail.com