ويدئو کليپ ها

فعالين فتنه آرشيو خبرها آرشيو اطلاعيه ها آرشيو مقالات کمپين ها

خانه

English

 

 

 

 

حضور زنان در استاديومهاى ورزشى، آيا اهميت دارد؟

 

 شيوا محبوبى

 

مسئله منع حضور زنان در ورزشگاهها بارها در اخبار منعكس شده است. اعتراضات پراكنده و گاها متشكل در سالهاى اخير از سوى زنان و جوانان در ايران صورت گرفته است اما اعتراض به منع حضور زنان بسيار وسيع و همه گير نشده است. گاها گفته ميشود مردم ايران با هزار بدبختى روبرو هستند و حتى زنان نيز با مشكلات به مراتب بزرگترى مواجه هستند و اين قضيه را لوكس و فرعى ميپندارند. به طور واقعى در شرايط كنونى ايران موضوع ورود زنان به ورزشگاهها چه جايگاهى دارد؟ آيا اعتراض به عدم شركت زنان صرفا وظيفه طرفداران فوتبال است؟

 

به نظر من جواب به سئوالات بالا كاملا بستگى به تعريف ما از جداسازى جنسيتى و جايگاه بيحقوقى زنان در ايران دارد. اگر معتقديم هر شكل و فرم محروميت زنان از امكانات جامعه از جمله حضور در اماكن عمومى، تبعيض عليه زن و ستم كشي زن به حساب ميايد، آنموقع برايمان مهم نيست به فوتبال و ورزش علاقه داريم يا نه و يا چه درصدى از زنان مايل به تماشاى مسابقات هستند. آنموقع جواب ما اينست كه مسئله حتى صرفا مسابقات ورزشى نيست بلكه مسئله محروميت يك انسان به دليل جنسيتش از امكانات جامعه است. نكته قابل توجه اينجاست كه وقتى صحبت از حق زن در برخوردارى از يك زندگى برابر و انسانى ميشود، ترازوهاى سنجش برخى به نمايش گذاشته ميشود كه ببينيم اين حق چقدر مهم و اصلى است و چه وزنه اى در زندگى دارد !!! حق زنان از ديد اين نگرش نسبى است.

 

زمانى كه در آفريقاى جنوبى در زمان آپارتايد عليه سياهپوستان و يا در دهه پنجاه و شصت در انگلستان و آمريكا عليه ايرلنديهاى بر سر در اماكن عمومى مينوشتند: "ورود سياه، ايرلندى و سگ ممنوع است"، مخالفين تبعيض نميگفتند خب حالا اشكال ندارد و اين خيلى مهم نيست چون سياهپوستان و يا ايرلنديها ميتوانند بروند در خانه شان دور هم باشند و با هم گپ بزنند. صحبت و اعتراض به نفس اين قوانين تبعيض آميز بود. زنانى كه در عربستان اجازه رانندگى ندارند اين حرف را نخواهند پذيرفت كه موضوع حق رانندگيشان فرعى است. حق يك انسان معنى دارد.

 

مجسم كنيد بر سر در ورزشگاه آزادى تهران مينوشتند، "ورود سگ و زن ممنوع است"، چه احساسى به شما دست ميداد زمانى كه هر روز اين تابلو را ميديد؟ آنموقع باز هم ميگفتيد كه اين موضوع فرعى است؟ اين تابلوى نامرئى بر روى ورزشگاهها در ايران نصب شده است و نامرئى بودنش به اين دليل است كه رژيم جمهورى اسلامى از وحشت اعتراضات مردم جرات نميكند چنين تابلويى را رسما نصب كند.

 

چندى پيش مقاله اى خواندم كه در بخشى از آن نوشته شده بود: "بر اساس نظر سنجى از مردم در تهران در سال ١٣۸٣، بيش از هشتاد و دو درصد زنان و مردان موافق حضور زنان در ورزشگاهها هستند". طبعا قصد كسانى كه آمار گرفته اند را ميتوانم درك كنم و احتمالا هدفشان حمايت از حضور زنان بوده است اما وقتى كل تصوير را تجزيه و تحليل ميكنم اين سئوال برايم مطرح ميشود كه چرا بايد اصلا درمورد حق زنان نظر سنجى صورت بگيرد؟ ما طبعا اين را ميدانيم كه مردم ايران مخالف حضور زنان در ورزشگاهها نيستند اما سئوال اينست كه چگونه موضوع حمايت از حق زنان براى ورود به ورزشگاهها ميتواند مورد حمايت عملى و وسيع مردم در ايران و سازمانهاى مختلف قرار بگيرد؟ چگونه ميتوانيم توجه جهانيان را به اين موضوع، به عنوان يكى از موارد نقض حقوق انسانى در ايران توسط رژيم جلب كنيم؟

 

منع حضور زنان در ورزشگاهها بخشى از سياست ضد زن رژيم است. ممانعت از خروج زن از كشور بدون اجازه مرد خانواده، سلب حق سرپرستى كودكان، نداشتن حق طلاق، حق اشتغال و تحصيل بدون اجازه همسر، نداشتن حق انتخاب پوشش، عدم برخوردارى از حق حضور در ورزشگاها و دهها بيحقوقى ديگر جوانب مختلف سياست و قوانين ضد زن رژيم اسلامى حاكم بر ايران است و هيچكدام از ديگرى كمتر اهميت ندارد. حمايت وسيع از حق حضور زنان در ورزشگاهها و اعتراض عليه رژيم در اين عرصه را بايد در چهارچوب مبارزه براى حقوق زنان ديد. به عقب راندن رژيم در اين عرصه تنها حق حضور زنان را در ورزشگاهها تامين نميكند، توازن قوا را به نفع جنبش برابرى زنان به پيش ميبرد.

كمپين " استاديوم براى همه" تلاش متشكل مدافعين حقوق زنان است كه ميخواهند توجه جهانيان و حمايتشان را به اين مسئله جلب بكند. شما نيز ميتوانيد با امضاى طومار اين كمپين در وسيعتر كردن اين مبارزه شريك باشيد:

 http://bit.ly/1dyck3v

درج در نشريه زن و آزاد شماره ٣٠

 

fitnah.movement@gmail.com